سیدمحمدجواد قربی | کارشناسی ارشد پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
1396/2/19
تعداد بازدید:
اقتصاد مقاومتی در محیط ملی و بین المللی مبتنی بر هندسه عزت، حکمت و مصلحت میباشد؛ به این معنا که علاوه بر توجه به این سه راهبرد در سیاست خارجی توسعه گرا و دیپلماسی اقتصادی در نظام اقتصاد سیاسی بین الملل، در بستر داخل کشور هم به این سه مؤلفه توجه میشود. این مؤلفهها در فرایند اقتصاد مقاومتی ناظر بر ویژگیهای کاربردی نظیر برنامه ریزی، تدبر، اقدام و عمل دوراندیشانه، حفظ کرامت انسانی، استقامت و پایداری، توجه به مصالح عمومی و منافع ملت، خوداتکایی و... میباشد. توجه به مؤلفههای فوق الذکر، اقتصاد کشور را مستحکم و امنیت ملی را بر پا خواهد داشت و در نقطه مقابل، بی توجهی به هندسه عزت، حکمت و مصلحت در اقتصاد اسلامی میتواند بی ثباتی، ناامنی، وابستگی، شکنندگی و رکود در عرصه اقتصادی را به همراه داشته باشد و نظام اقتصادی در حکومت اسلامی را با شکنندگی عجین سازد.
مقدمه
«عزت و حکمت و مصلحت؛ در ادارهٔ کشور هم همین جور است،...باید با برنامه، با حکمت، با تدبیر، با نگاه بلندمدت و همهجانبه، با یک هندسهٔ صحیح کارها را مشاهده کنند، نگاه کنند، وارد میدان شوند.»1
اقتصاد مقاومتی، الگوی مطلوب اقتصادی انقلاب اسلامی ایران است. این الگو به دنبال ارائه راهکارهایی است که سطح آسیبپذیری کشور را در مقابل تهدیدات و چالشهای اقتصادی کاهش دهد.2 این آسیبها و چالشها باید در دو سطح داخلی و خارجی مورد توجه باشد. به این معنا که اصول عزت، حکمت و مصلحت هم در بعد خارجی مورد توجه قرار گیرد و هم در بعد داخلی به آنها رجوع شود. اقتصاد مقاومتی به معنای مقاومبودن اقتصاد خارجی و داخلی است و یکی از مؤلفههای مقاوم بخش اقتصاد چه در رویارویی با مجامع بین المللی و اقتصادی جهانی و چه در حوزه فعالیتهای داخلی اقتصاد، رعایت اصول عزت، حکمت و مصلحت است. از این رو، «فهم عزّت و حکمت و مصلحت لازم است؛ ما این سه شعار عزّت، حکمت، مصلحت را درست باید بفهمیم؛ اگر توانستیم اینها را عملیاتی بکنیم.»3
براساس چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران، جامعه ایرانی «دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت» خواهد بود و در ابلاغ سیاستهای کلی برنامه پنج ساله سوم آمده است «ثبات در سیاست خارجی براساس اصول: عزت، حکمت و مصلحت» و تعقیب هدفهای: گسترش همکاریهای دوجانبه و منطقهای و بینالمللی، ادامه پرهیز از تشنج در روابط با کشورهای غیر متخاصم، بهرهگیری از روابط برای افزایش توان ملی، مقابله با افزونخواهی و اقدام متجاوزانه در روابط خارجی، تلاش برای رهایی منطقه از حضور نظامی بیگانگان، مقابله با تک قطبیشدن جهان، حمایت از مسلمانان و ملتهای مظلوم و مستضعف، تلاش برای ایجاد نزدیکی بیشتر میان کشورهای اسلامی، و تلاش برای اصلاح ساختار سازمان ملل.
از این رو، رهبر انقلاب اسلامی معتقدند در امر سیاست خارجی، اصول اعلامشدهٔ جمهوری اسلامی و تأکید بر عناوین عزت و حکمت و مصلحت مورد توجه قرار گیرد4 و در این زمینه جمهوری اسلامی ثابت کرده است که در پی تشنّج آفرینی در روابط خود با کشورها نیست، و به روابطی برابر که با سه اصل عزت و حکمت و مصلحت، در سیاست خارجی منطبق باشد، علاقهمند و پایبند است؛ و ثابت کرده است که در این روابط، منافع مادی و معنویِ کشور و رعایت مصلحت و عزت ملت عظیمالشّأن ایران و صیانت از آرامش و سِلم در فضای سیاسی جهان، شاخص و راهنمای اصلی اوست.5
عزت حالتی است که مانع از مغلوبشدن انسان میگردد و به معنای توانا و قادر است که غلبه پیدا میکند ولی مغلوب نمیشود. در اقتصاد مقاومتی، عزتمندی به عنوان یک مبنا، حالتی از اقتصاد است که در این حالت، غلبه و قهر همراه با سخت کوشی فعالان اقتصادی خواهد بود. رعایت این مبنا در تمامی سیاستها موجب عدم تسلط کفار بر جامعه اسلامی میگردد. در عین حال، انجام فعالیتهای اقتصادی دولت و مردم از روی حکمت به معنای خردگرایی همراه با عدل، حلم و راستی است. با این مبنا، انواع تصمیمات اقتصادی دچار موازی کاری، ناهماهنگی، تعارض یا تزاحم نمیگردد.6 البته این ویژگیها صرفاً مرتبط با حوزههای داخلی نیست و روابط تجاری و اقتصاد بین الملل هم باید مبتنی بر این اصول باشد: «جمهوری اسلامی ثابت کرده است که در پی تشنّج آفرینی در روابط خود با کشورها نیست، و به روابطی برابر که با سه اصل عزت و حکمت و مصلحت، در سیاست خارجی منطبق باشد، علاقهمند و پایبند است؛ و ثابت کرده است که در این روابط، منافع مادی و معنوی کشور و رعایت مصلحت و عزت ملت عظیمالشّأن ایران و صیانت از آرامش و سِلم در فضای سیاسی جهان، شاخص و راهنمای اصلی اوست.»7 در ادامه به بررسی این هندسه خواهیم پرداخت.
1. حکمت در اقتصاد مقاومتی
«خردگرایی و تدبیر و حکمت در تصمیمگیری و عمل، این جزو مسائلی است که حتماً به آن احتیاج دارید؛ همهمان در تصمیمگیریها و عملمان به آن احتیاج داریم.»8
در مصباح الشریعة آمده است علم و حکمت یعنی آن امری که طبق برنامه حکمت و تدبیر صحیح و روی علم و احاطه کامل صورت بگیرد، و کوچکترین احتمال خطا و غفلت و جهل در آن نباشد.9 در تعبیری زیبا آمده است: «و الحکمة هی النجاة، و صفة الحکیم (الحکیمة) الثبات عند اوائل الامور، و الوقوف عند عواقبها» (حکمت یگانه وسیله نجات یافتن از ابتلائات و ناراحتیها و اضطراب است. و علامت حکمت: استقرار و ثبات قدم و عدم تزلزل و اضطراب خاطر است به هنگام پیش آمدها و حوادث، و توقف و راضیبودن و تسلیمشدن در اواخر جریانهای قضایا و حوادث.)
معرفت یقینی و حکمت است که آدمی را از اضطراب فکر و تزلزل خاطر و تشویش خیال نگهداری کرده، و در همه حال ثبات و اطمینان و استقامت بخشیده، و هیچ گونه تردید و شک را به دل راه نمیدهد. و تا این گونه معرفت برای انسان که حکمت شهودی و حقیقی است حاصل نشده است: هرگز از اضطراب و تردید در عقائد خالی نخواهد بود.»10
به همین دلیل، حکمت در تدبیر یکی از شاخصههای اصلی نظام اقتصادی اسلامی است که میتواند بسترساز پیشرفت، قدرت، ثروت، عدالت و... در جامعه شود. اقتصادی مقاوم خواهد بود که اداره و سیاستگذاریهای آن برخاسته از حکمتِ مبتنی بر اصول اسلامی باشد: «ما بر مبنای تفکرات اسلامی داریم حرکت میکنیم. ما با حکمتِ برخاسته و تراوششدهٔ از اصول اسلامی داریم مشی میکنیم و کشور را اداره میکنیم.»11
البته حکمت آمیزبودن اقتصاد فراتر از محاسبات و ارزیابیهای مصطلح مادی است و یک مقوله فرامادی است. عنصر معنویت مسئولان نظام اسلامی و ارتباط حقیقی آنها با خداوند منجر میشود ارتباط دو سویه مردم و مسئولان نیز برقرار شود و همین پیوستگی ناشی از ایمان به الله نیز عامل حقیقی اقتصاد حکیمانه خواهد بود: «حکمت یعنی اینکه "من اصلح ما بینه و بین الله، اصلح الله ما بینه و بین الناس" یعنی من و شما، اگر میانهٔ خودمان را با خدا درست کنیم، خدا میانهٔ ما را با مردم، درست خواهد کرد. راه دیگری وجود ندارد. حکمت، یعنی این! حقیقتی است فراتر از محاسبات مادی و حقیر.»12 به همین دلیل است که رهبر انقلاب اسلامی توصیه میکنند: «با ابتکار و عقل و حکمت و به انگیزهٔ رفع مناقشات...حرکت کنید.»13
1-1. حکمت و استحکام نظری و عملی در اقتصاد
زمانی که گفته میشود اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران یک اندیشه اقتصادی حکیمانه است مراد این است که مبتنی بر یک اندیشه و بنیان مستحکم و استوار است که اندیشههای رقیب قدرت مقابله با آن را ندارند و در عین حال، خلل و آسیبی بر منطق این اندیشه و الگوی اقتصادی وارد نیست. بنابراین اقتصاد مقاومتی با تدبیر و صلابت در حوزه نظر و عمل، برطرف کننده آسیبها و چالشهای اقتصادی خواهد بود. در تعبیری زیبا، اقتصاد حکیمانه و مقاوم را میتوان یک «اقتصادِ هضم کننده آلودگیهای اقتصادی از جامعه اسلامی به وسیله تدبیر و سنجش عقلانی و واقع بینانه شرایط» دانست که از «قدرت الهی، الهام، وعدههای الهی و اتصال به منبع لایزال الهی» بهره میگیرد. باید دانست که مسیر رسیدن به اقتصاد صحیح و اسلامی که مقاوم در برابر تمامی آسیبها و چالشها است، حکمت است.
در اقتصاد مقاومتی، عزتمندی به عنوان یک مبنا، حالتی از اقتصاد است که در این حالت، غلبه و قهر همراه با سخت کوشی فعالان اقتصادی خواهد بود. رعایت این مبنا در تمامی سیاستها موجب عدم تسلط کفار بر جامعه اسلامی میگردد.
رهبر انقلاب حکمت را این گونه تشریح مینمایند: «محیط جامعه باید به گونهای باشد که اگر در آن فسادی پدیدار شد، فرصت رشد پیدا نکند و زود از بین برود. مثل جریانهای عظیم آب. رودخانههای عظیم دنیا را مشاهده میکنید؟ هرچه در این رودخانهها آلودگی و کثافت بریزند، کمی آن طرفتر، تلاطم آب، سر به سنگ کوبیدن آب و حرکت آب، مواد مضر را از بین میبرد و در عوض، مواد حیاتی تولید میکند. محیط جامعه، باید اینگونه باشد. باید چنان زلال باشد که اگر کسی قطرهٔ فسادی هم در آن چکاند، خودِ جامعه، آن را هضم کند و از بین ببرد. چگونه امکانپذیر است؟ با امر به معروف، با نهی از منکر و با دعوت به خیر. قرآن میفرماید: "ادع الی سبیل ربّک بالحکمة". حکمت، حکمت، حکمت. اندیشهٔ مستحکم را تعبیر به حکمت میکنند. حکمت، که انبیا به آن ممتازند و از آنِ بندگان برگزیده و صالح است، همان فکر مستحکمی است که هیچ ابزار عقلانی نمیتواند آن را نفی کند و از بین ببرد. هیچ استدلال و تجربهای هم نمیتواند آن را خنثی کند. شما در قرآن به آیاتی که حکمت را معین میکند، بنگرید، و ببینید چه چیزهایی است: "ذلک ممّا اوحی الیک ربّک من الحکمة". چیزهایی است که اگر بشریت تا ابد هم تلاش کند، نمیتواند آنها را رد کند.»14
در نظریه دینی قاعدهها و پارادایمها و اصول ناظر بر رابطههای کارامد بین افراد چون از یک حکمت الاهی سرچشمه میگیرد و با پشتوانه عدالت، منطق، تعادل و حکمت است، هر رابطهای از درون آن استخراج شود تا انسانها برای زندگی آن را بهکار گیرند و با آن آینده را پیشبینی کنند بهطور حتم عقلایی، تعادلی، کارامد و بهینه است. بنابراین میتوان نظام اسلامی و انسان اقتصادی را براساس رفتاری منطبق با اصول و پارادایمهای حکیمانه الاهی به درستی تبیین و هدایت کرد.15
2-1. حکمت در مدیریت اقتصاد
رهبر انقلاب اسلامی اعتقاد دارند که یکی از شاخصهای اصول گرایی و دولت اسلامی، حکمت و خردگرایی است که توجه به آن، سودها و منافع ملی زیادی خواهد داشت. مقاومسازی اقتصاد نیازمند خرد و حکمت است و این مؤلفهها را میتوان در مصادیقی همچون اقدامات کارشناسانه و با تدبیر، مطالعه صحیح اقدامات و روشهای اقتصادی در اقتصاد مقاومتی، توجهکردن به همه ابعاد مرتبط با اقتصاد مقاومتی، عدم غفلت از آثار و نتایح فعالیتهای اقتصادی انجام شده، موضعگیریهای اقتصادیِ سنجیدهشده، استعانت از تمامی ظرفیتهای علمی و کارشناسان خبره در حوزه اقتصاد و غیره. اینها مصادیق لازم برای طراحی و اجرایی نمودن اقتصاد حکیمانه و مقاوم سازی اقتصاد هستند که عناصر خردگرایی و حکمت در آنها دیده میشود.
در یکی از بیانات آیت الله خامنهای در خصوص حکمت و خردگرایی در دولت اسلامی آمده است: «یک شاخص دیگر، مسئلهٔ حکمت و خردگرایی در کارها است؛ کار کارشناسی، مطالعهٔ درست، ملاحظهٔ جوانب و آثار و تبعات یک اقدام، و حتّی گاهی ملاحظهٔ تبعات یک اظهارنظر. گاهی یک اظهارنظر از سوی یک مسئولِ دارای جایگاه و به اصطلاح دارای تریبون، دارای منبر، یک تأثیرات سوئی میگذارد که این تأثیرات را اگر انسان بخواهد برطرف کند، مبالغی بایستی کار کند؛ همان قضیهٔ سنگِ توی چاه است؛ واقعاً مشکلات ایجاد میکند. بایستی سنجیده اظهارنظر کرد؛ اینجور نباشد که ما حالا یک مدیری هستیم، یک مسئولی هستیم، دربارهٔ یک مسئلهای یک مطلبی به ذهنمان میرسد، کارشناسی نشده، بررسی نشده، جوانبْ دیده نشده، این را نباید پرتاب کرد در فضای افکار عمومی؛ گاهی اوقات جمع کردنش کار سخت و مشکلی است. این خردگرایی و حکمت در مدیریتها و در کارها است. و از جملهٔ شقوق همین حکمت، استفاده از ظرفیت بالای کارشناسی است در مسائل کشور که خوشبختانه ما در زمینهٔ کارشناسی، امروز ظرفیت خیلی خوبی در کشور داریم؛ انصافاً انسان نگاه میکند، در بخشهای مختلف، ظرفیت کارشناسی کشور بالا است، ما اگر از این ظرفیت و از این نیروهای فراوانی که بعد از انقلاب پرورش پیدا کردند و به عرصهٔ خدمت و کار وارد شدند استفاده کنیم، حتماً سود خواهیم برد.»16
3-1. برنامهریزی مدبرانه
تمامی اقدامات مبتنی بر استحکام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران باید مبتنی بر حکمت و تدبیر باشد و رمز تاثیرگذاری مثبت برنامهریزیها در مراحل مستحکمسازی اقتصاد، تدبیر و اتخاذ برنامهریزیهای مدبرانه است. البته تصمیمات راهبردی در اقتصاد مقاومتی باید با شناخت از اوضاع و شرایط داخلی و خارجی باشد. لاجرم، جهتگیریهای اقتصادی و برنامهریزیها باید همگام با حکمت و درایت باشد: «ما با برخورد غیرخردمندانه در همهٔ عرصهها مخالفیم؛ ما معتقدیم در همهٔ عرصهها، در همهٔ برنامهریزیها، در همهٔ جهتگیریهای جمعی و فردی باید با درایت و حکمت عمل کرد. اگر صحنه را نشناسیم، اگر دوست را نشناسیم، دشمن را نشناسیم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسیم، استکبار را نشناسیم، چطور میتوانیم با حکمت و درایت حرکت کنیم؟ چطور میتوانیم درست برنامهریزی کنیم؟ لذا باید بشناسیم.»17
از آنجایی که یکی از خصوصیات نظام الهی، حکمت میباشد، اگر حوزه اقتصاد هم مبتنی بر حکمت باشد از رذیلتها دور خواهد شد و چالشهای اقتصادی کمتر میگردند. به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی: «خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال اینهاست. آن شخص یا آن دستگاهی که ادارهٔ امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعهٔ اسلامی و همهٔ جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره میشوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصی متکی به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند که زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس از هرکس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی نباید حکومت کند.»18
انجام فعالیتهای اقتصادی دولت و مردم از روی حکمت به معنای خردگرایی همراه با عدل، حلم و راستی است. با این مبنا، انواع تصمیمات اقتصادی دچار موازی کاری، ناهماهنگی، تعارض یا تزاحم نمیگردد.
در برداشتی عمومیتر از حکمت در حوزه اقتصاد، رابطه اقتصاد و حکمت را میتوان براساس مؤلفه «سنجش امور و اقدامات مبتنی بر ارزیابی شرایط موجود اقتصادی» نیز بررسی کرد. اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که فعالیتها و اقدامات موجود را بر اساس سنجش امور جاری و آتی انجام میدهد و هیچگونه عمل و اقدام ناشی از شتاب، بی تدبیری و فاقد حکمت را بر نمیتابد. پس اقدامی در اقتصاد مقاومتی حسن محسوب میشود که فاقد سطحینگری باشد. پس تمامی ادارات، وزارتخانهها، قوای سه گانه و هر تمامی نهادهای دخیل در اقتصاد مقاومتی باید کارهای سنجیده، عمیق، حکمت آمیز و آینده نگرانه انجام دهند: «کار را سنجیده انجام بدهیم. کارهای نسنجیده انجام نگیرد؛ چون ضرر کار نسنجیده در اینجا، با ضرر کار نسنجیده فرضاً در ادارهٔ ثبت احوال فلانجا یا وزارت صنایع یا وزارت دیگر فرق میکند. ضرر کار نسنجیده در اینجا، عمیقتر و عمومیتر و چشمگیرتر و نقدتر است. کار نسنجیده نباید انجام بگیرد، حرف نسنجیده نباید زده بشود. جوانب هر کاری باید خوب سنجیده بشود و بعد انجام بگیرد. این، معنای حکمت است.»19
علاوه بر رفع تهدیدات اقتصادی از جامعه، حکمت یکی از زمینههای اقتدار و مقتدربودن نظام اقتصادی خواهد بود. افراد جامعه با بهره گیری از خرد و حکمت انسانی میتوانند مقتدر و قوی شوند: «خرد انسانی، حکمت انسانی، دانش انسانی و توانائیهای عجیبی که در وجود روان انسان گذاشته شده، که انسان را به یک موجود مقتدر تبدیل میکند.»20
4-1. توجه به ظرفیتهای درونی
نمونه تأثیر حکمت و تدبیر بر مقاومسازی اقتصاد در شرایط سخت و بحرانی را میتوان در دوران هشت ساله دفاع مقدس مشاهده کرد. رمز موفقیت جامعه ایرانی، تدبیر و حکمت است که در کنار مؤلفههایی نظیر آرمان خواهی، ایثار و از خودگذشتگی، پایداری و مقاومتی، استحکام ساخت درونی قدرت اقتصادی را به وجود آوردند و اراده حق ملت ایران بر تدابیر پوشالی و قدرت مادی کشورهای استکباری پیروز گردید که یکی از این حوزههای مهم، اقتصاد مقاوم بود که در شرایط تحریمهای ظالمانه اقتصادی کشورهای غربی و محدودیتهای ارتباط اقتصادی در شرایط جنگی، ظرفیتهای درونی به استحکام نظام ملی کمک کردند و این مهم در پرتو حکمت و تدابیر نیروهای انقلابی و مؤمنی بود که با استعانت از خداوند، موفقیت را به جامعه ایرانی هدیه نمودند. «آنچه که در جمعبندی دفاع مقدس، انسان میتواند بگوید، این است که این هشت سال، مظهری از برترین صفاتی است که یک جامعه میتواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. یعنی دفاع مقدس مظهر حماسه است، مظهر معنویت و دینداری است، مظهر آرمانخواهی است، مظهر ایثار و از خودگذشتگی است، مظهر ایستادگی و پایداری و مقاومت است، مظهر تدبیر و حکمت است.»21 چنین رفتار منطقی و حکیمانهای نیز میتواند در شرایط امروز جامعه ایرانی، بازتولید شود و مسئولان و جامعه ایرانی با همت و فعالیت همدلانه در پرتو حکمت و تدبیر مناسب، بر گرفتاریهای اقتصادی فائق آیند. از این رو «باید برای سرنوشت کشور و برای آیندهٔ کشور، احساس مسئولیت و تعهد کنیم و بدانیم که میتوانیم نقش ایفا کنیم. یک دانشجو، یک استاد، یک معلم، یک دانشآموز، یک کشاورز، یک فعال صنعتی و یک سرمایهگذار در بخشهای گوناگون کشاورزی یا صنعتی، همه باید احساس مسئولیت کنند. با احساس مسئولیت همگانی و همهجانبه و با هدایت دستگاههای مسئول کشور، دستگاههای دولتی و مجلس شورای اسلامی و قوهٔ قضائیه، ملت ایران خواهد توانست بر همهٔ این موانع و مشکلاتی که دشمنان جهانی میخواهند بر او تحمیل کنند، فائق بیاید و با قدرت و با حکمت خود، جامعهٔ نمونهای را که اسلام برای مسلمانها خواسته است، تشکیل بدهد.»22
5-1. دیپلماسی اقتصادی حکیمانه
تدبیر و حکیمانهبودن علاوه بر اقتصاد داخلی و ملی جمهوری اسلامی ایران، باید در حوزه اقتصاد خارجی و مراودات اقتصادی ایران با سایر کشورها مدنظر باشد. در همین راستا، اقتصاد مقاومتی نیازمند یک «دیپلماسی اقتصادی حکیمانه» است و «اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بنبست خواهد خورد، غلط است؛ به بنبست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پای فشاری بر همین ارزشها، در عرصهٔ دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل هماند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجهٔ اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحلهٔ باورهای قلبی و نه در مرحلهٔ عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکانپذیر است. دعوا کردن و اوقاتتلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصهٔ دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.»23
رهبر انقلاب حکیمانهبودن در عرصه دیپلماسی اقتصادی را اینگونه تشریح میکنند: «حکمت، یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچگونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هرآنچه که مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است، راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد. آدم نباید هرچه به دهانش آمد، بگوید. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق است، یا منطبق نیست. اگر منطبق نیست، آن را کنترل کنیم. باید حکیمانه برخورد کنیم. فقط در حرف زدن نیست؛ در معاشرتها و برخوردها هم باید حکیمانه برخورد کرد. البته حکمت، به معنای نگفتن نیست. بعضی میگویند حالا که حرف نسنجیده نباید زد، پس چرا باید حرف زد؟! گویی که هیچ کار سنجیده نمیشود کرد! نه، اگر گفتیم ما باید حکیمانه کار کنیم، معنایش این نیست که پس کار نکنیم، تماس نگیریم، حرکت نکنیم، حرف نزنیم، مبادا غیر حکیمانه درآید.»24
2. عزت و اقتصاد مقاومتی
«راه این ملت بزرگ برای رسیدن به اوج اعتلاء و پیشرفت عبارت است از اینکه این عزت ملی را در همهٔ عرصهها حفظ کند.»25
در بحار الانوار آمده است «عزت یعنی نیرو و قوت و غالب و قاهربودن مقابل ذلت و زبونی و به معنای مثل و مانند نداشتن.»26 در تعریفی دیگر آمده است: «عزّت به معنی توانائی است مقابل ذلّت. راغب گفته: عزّت حالتی است که از مغلوببودن انسان مانع میشود.»27 قاموس قرآن در خصوص منشاء عزت بیان میدارد که «آیه "وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لکنَّ الْمُنافِقِینَ لا یعْلَمُونَ" روشن میکند که عزت واقعی مطلقاً مال خدا و رسول و مؤمنان است. "مَنْ کانَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً" عزّت همه دست خدا است و هر کس طالب عزّت باشد باید از خدا بخواهد. عزتهای ظاهری و اعتباری دنیا نیز در دست خداست که میدهد و می ستاند و اگر کسی به دیگری عزّت بدهد آنهم باذن و مشیت خداست. عزیز از اسماء حسنی است بمعنی توانا و قادر در مجمع فرموده: عزیز توانائی است که مغلوب نمیشود و بقولی: کسی است که چیزی بر او ممتنع نیست.»28 در نگرشی مشابه به رویکرد فوق، رهبر انقلاب اسلامی بیان میکنند: «در منطق قرآن، عزت واقعی و کامل متعلق به خداوند و متعلق به هر کسی است که در جبههٔ خدائی قرار میگیرد. در مصاف بین حق و باطل، بین جبههٔ خدا و جبههٔ شیطان، عزت متعلق به کسانی است که در جبههٔ خدائی قرار میگیرند. این، منطق قرآن است. در سورهٔ فاطر میفرماید: من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعاً.»29
حضرت امام موسی کاظم؟ع؟ پیوند به خداوند را عامل رهایی از ذلت و خواری میداند که زمینههای غالب شدن، پیروزی بر دشمنان، تواناشدن در امور و... را فراهم میآورد و در این خصوص میفرمایند: «برای همه کس و داخل در عهد و امان خدایم که زایل نمیشود و شکسته نمیگردد و در عزّت خدایم که ذلیل و خوار گردیده نمیشود و مقهور نمیگردد و داخل در گروه اویم که مغلوب نمیشود و داخل در سپاه اویم که گریخته نمیشود و در حریم اویم که رخصت داده نشده است برای همه کس، بخدا پناه بردهام و به یاری خدا داخل در صباح شدهام [پنهان گشتم از دشمن] و به خدا طلب رستگاری نمودهام و عزّت یافتهام و پناه بردهام و یاری کرده شدهام و توانا گشتهام و به غلبه خدا قوی گشتهام بر دشمنان و به عظمت خدا و بزرگواری او غالب شدم بر دشمنان و مقهور ساختم ایشان را به قدرت خدا و توانائی او و طلب اعانت نمودم بر ایشان به خدا و واگذاشتم کار خود را بسوی خدا و کافی است مرا خدا...ظفر یافته است حجت خدا غالب شده است قدرت و قوّت خدا بر دشمنان خدا که بیرون رفتگان از ایمانند.»30
زمانی که گفته میشود اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران یک اندیشه اقتصادی حکیمانه است مراد این است که مبتنی بر یک اندیشه و بنیان مستحکم و استوار است که اندیشههای رقیب قدرت مقابله با آن را ندارند و در عین حال، خلل و آسیبی بر منطق این اندیشه و الگوی اقتصادی وارد نیست. بنابراین اقتصاد مقاومتی با تدبیر و صلابت در حوزه نظر و عمل، برطرف کننده آسیبها و چالشهای اقتصادی خواهد بود.
براین اساس، زمانی که جامعه و نظام سیاسی به سوی ارزشهای قرآنی گام بردارد، استوار و مستحکم میگردد و به واسطه عزت قرآن و اسلام، نظام امام-امتی هم از عزت برخوردار میگردد و معتقدان و وعاملان به قرآن از غلبه دشمنان به دور هستند. لاجرم معنای عزت در اقتصاد ملی اشاره به غرور ملی، احساس شادمانی نسبت به دارایی و سرمایههای ملی، نداشتن حس حقارت و ذلت است. باید توجه داشت که به دست آوردن عزت و حفظ آن بسیار سخت است و تحصیل عزتمندی اقتصادی نیازمند پرداخت هزینه است. به عبارتی؛ «دشمن موذیگری میکند، راه را دشوار میکند، هزینههایی را بر ما تحمیل میکند؛ منتها رسیدن به مرتبهٔ عالی عزّت و پیشرفت، هزینههایی هم دارد. پیدا کردن عزّت و اعتلا هزینه دارد.»31 در فرایند اقتصاد مقاومتی؛ عزت معانی زیادی مییابد که در ادامه مصادیقی از آن را مرور میکنیم.
1-2. عزت بهمثابۀ ساخت مستحکم فردی و جمعی
زمانی بحث از عزت میآید یکی از معانی آن اشاره به استحکام ساخت مستحکم فردی و جمعی دارد که برپاکننده اقتدار و عامل غلیه بر چالشها میباشد: «عزت به معنای ساخت مستحکم درونی یک فرد یا یک جامعه است که او را در مقابلهٔ با دشمن، در مقابلهٔ با موانع، دارای اقتدار میکند و بر چالشها غلبه میبخشد.»32
2-2. عزت بهمثابۀ حس افتخار نسبت به سرمایههای ملی و فقدان حقارت و ذلت ملی
رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به این سؤال که عزت ملی چیست میفرمایند: «عزت ملی عبارت است از اینکه یک ملت در خود و از خود احساس حقارت نکند. نقطهٔ مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ یک ملت وقتی به درون خود؛ به سرمایههای خود، به تاریخ خود، به مواریث تاریخی خود، به موجودی انسانی و فکری خود نگاه میکند، احساس عزت و غرور کند، احساس حقارت و ذلت نکند.»33 این رویکرد قرآنی در منظومه فکری رهبر انقلاب اسلامی نشان میدهد که ایشان اعتقاد دارند جامعهای که به دنبال عزت خویش نباشد، خوار و ذلیل خواهد شد و دستاورد چنین موضوعی، حقارت ملی است. وقتی ملتی به حقارت و ذلت تن میدهد، ملتی مرده است که صرفاً حیات مادی صرف دارد اما فاقد هویت و ارزش است. لاجرم، حیات واقعی نظام سیاسی و اقتصادی نیازمند زندهبودن ملت است؛ این گونه که از هویت، ارزشها، آرمانها و آبروی خویش در برابر دیگران صیانت نماید و با تلاش و کوشش جمعی از آبرو و حیثیت ملی خویش حراست نمایند. ملتی دارای حیات است که نسبت به سرمایههای معنوی خویش، تاریخ و دستاوردهای خویش افتخار نماید و برای پاسداشت آنها هزینه نماید؛ چه مالی و چه جانی.
3-2. عزت بهمثابۀ اتکا به مردم در مدیریت کشور
براساس رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی، یکی از مصادیق عزت در عرصههای مدیریتی و کلان کشور، اتکای دولت و نظام سیاسی به ملت است. هرگاه تکیه به مردم در عرصههای اقتصادی به وجود آمد، آن زمان است که ریشههای عزت اقتصادی جوانه می زند و ملت با موفقیت و تعالی همراه میشوند. «عزت ملی فقط حرف هم نیست. این ترجمهٔ عملی در همهٔ عرصههای زندگی ما دارد. عزت ملی در مدیریت کشور به این معناست که یک دولت، یک نظام، به ملت خود متکی باشد، به مردم متکی باشد.»34 ایشان در جایی دیگر میگویند: «ملتها باید به خودشان تکیه کنند تا بتوانند عزتی را که خود را شایستهٔ آن میدانند، به دست بیاورند.»35
4-2. عزت بهمثابۀ خودکفایی و مغلوبنبودن اقتصادی در سطح جهانی
رهبر انقلاب اسلامی، عزت در مسائل اقتصادی را به صورت مشخص و واضح با قدرت خودکفایی نظام پیوند میزنند و اعتقاد دارند که چشم دوختن به دستهای بیگانه برای برطرف کردن نیازهای ملی، خواری و ذلت به همراه خواهد داشت. در عین حال، تأمین برخی کالاهای مورد نیاز جامعه از معاملات جهانی که با عزت و احترام باشد مورد تائید است. پس مغلوبشدن اقتصادی در برابر قدرتهای جهانی نیز نوعی ذلت و حقارت است و لازمه رهایی از این ذلت، خودکفایی و استقلال نسبی در کالاهای مورد نیاز جامعه است و هرگاه ملتی به سوی استقلال وخوداتکایی گام نهادند، در نهایت پیروز گشته و از عزت و اقتدار برخوردار میشوند و نمونه این موضوع، جمهوری اسلامی ایران است. به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی: «عزت ملی در مسائل اقتصادی به این است که کشور به قدرت خودکفائی برسد، بتواند اگر چیزی از دنیا نیاز دارد، میگیرد، چیزی هم دنیا به او نیاز داشته باشد و در مقابل از او بگیرد؛ مغلوب نباشد، مقهور نباشد.»36
5-2. عزت بهمثابۀ استقلال رأی و تأثیرناپذیری از اراده قدرتهای بزرگ
عزت را در حوزه اقتصادی میتوان به عنوان ثبات تصمیم و اراده راسخ در تصمیات علیه دشمنان و قدرتهای اقتصادی جهان دانست به این معنا که به واسطه قدرت اقتصادی دیگران، تصمیمها و ارداه اقتصادی نظام سیاسی مورد استحاله قرار نگیرد. از این رو «عزت یک ملت در سیاستهای گوناگون و در تعاملش با کشورهای دیگر و دولتها و قدرتها این است که از استقلالِ رأی برخوردار باشد. یک دولت، یک نظام در مقابل قدرتها آنچنان ظهور کند که نتوانند در هیچ مسئلهای ارادهٔ خودشان را بر او تحمیل کنند.»37
6-2. عزت بهمثابۀ احترام عمومی و رعایت کرامت انسانی برای همگان در جامعه
عزت پیوند وثیقی با احترام و کرامت افراد دارد. اگر ملتی از احترام و کرامت برخوردار نبود، آن ملت فاقد عزت است و جمهوری اسلامی ایران به این دلیل یکی از کشورهای عزتمند محسوب میشود که مردم از احترام و کرامت برخوردار هستند و این موضوع در روابط داخلی و خارجی مورد تائید است و هیج کس حق اهانت و بی احترامی به مردم ایران اسلامی را ندارد. به این دلیل است که «در نحوهٔ ادارهٔ کشور و ارتباط با انسانها، عزت ملی به این است که تک تک انسانها در یک جامعه مورد احترام قرار بگیرند. "امّا آخ لک فی الدّین و امّا نظیر لک فی الخلق"؛ اگر همدین شماست، مورد احترام است؛ اگر همدین شما هم نیست، مورد احترام است.»38
7-2. عزت بهمثابۀ ایستادگی، استقامت و خودباوری
«ملت ایران، عزت و سربلندی خود را از استقامت و خودباوری و نفی خودباختگی به دست آورده است.»39 هرچند عزت در برخی از تفاسیر مترادف و هم معنای استواری آمده است40 اما عزت را میتوان محصول ایستادگی و استقامت دانست، همانگونه که در کلام رهبر انقلاب اسلامی آمده است: «ایستادگی یک ملت، موجب انزوای او نمیشود، بلکه بیشتر موجب عزت او میگردد.»41 ایشان در جایی دیگر اذعان میدارند: «عزّت مردم در کشور ما، بر اثر روح استکبارستیزی است. این روحیه ملی، هیچ انزوایی به دنبال ندارد.»42 در عین حال، ایستادگی و استقامت صرفاً در برابر دشمنان خارجی نیست بلکه استقامت و ایستادگی میتواند در برابر چالشهای اقتصاد داخلی باشد یا این که در برابر هوای نفس در حوزه فردی باشد. پس، ایستادگی در برابر دشمنان خارجی نظیر تحریمهای اقتصادی، در برابر دشمنان داخلی مثل رباخواران و احتکارکنندگان کالاهای اساسی، و یا در برابر هواهای نفسانی نظیر میل به تکاثر و تجمل گرایی نیز میتواند عزت را برای فرد، جامعه و نظام سیاسی به ارمغان بیاورد.
8-2. مؤلفههای عزتبخش به اقتصاد
عزت حقیقی در یک نظام ولایی تحقق مییابد. ولایت در نظام ولائی، چونان محور و رشتهای است که همه نهادهای اجتماعی را متحد و هماهنگ و همسو میسازد و به اقتصاد، سیاست، فرهنگ، عادات، آداب، آموزش و پرورش و نظام خانوادگی و روابط اجتماعی صبغه دینی و الهی میدهد. در نظام ولائی هدف در حرکت و آهنگ کلی جامعه، رشد و توسعه حقیقی آدمی در همه ابعاد و وجوه شخصیتی اوست. بیان صریح قرآن کریم این است که عزت و آقایی تنها در پرتو نظام الهی حاصل میشود و سیادت و سربلندی واقعی فقط در نظام ولایت محقق میگردد. متولیان و متصدیان امور در نظام ولائی دچار خودباختگی در برابر کفار و بیگانگان نمیشوند و دولتمردان نظام ولایت، هیچگاه عزت را در وابستگی به قدرت اجانب نمیبینند، بلکه عزّت را فقط در نزد خدا میجویند و تنها در برابر حکم او سر تسلیم فرود میآورند.43 در خصوص تأثیر امامت بر عزت مؤمنین در اصول کافی آمده است «همانا امامت، زمام دین و مایه نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است: همانا امامت ریشه با نمو اسلام و شاخه بلند آنست، کاملشدن نماز و زکاة و روزه و حج و جهاد و بسیارشدن غنیمت و صدقات و اجراء حدود و احکام و نگهداری مرزها و اطراف بوسیله امامست، امامست که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام کند و حدود خدا را بپا دارد و از دین خدا دفاع کند و با حکمت و اندرز و حجت رسا مردم را بطریق پروردگارش دعوت نماید.»44
یکی از مؤلفههای عزت بخش به اقتصاد مقاومتی، قناعت است به این معنا که هر زمانی که حرص، طمع، زیاده خواهی ها و اسراف در جامعه مدیریت شود، قناعت متولد میشود که از آثار حقیقی آن، عزت است زیرا از وابستگی اقتصادی میکاهد و بسترهای اتکاء به درون، خودکفایی و استفاده بهینه از سرمایههای ملی را فراهم میکند. از مصادیق قناعت در جامعه اسلامی، مصرف معتدل و به اندازه است گه در تضاد با مصرف زدگی و تجمل گرایی افرطی است. «به کار بستن اقتصاد و میانه روی در زندگی و مدارا در خرج و صرف مال. پس هر کس خواهان عزّت قناعت است، لازم است که درهای حرص را به روی خود در حدّ امکان ببندد، و خود را به مقدار لازم و ناگزیر قانع سازد، زیرا کسی که بسیار حریص است و در خرج و انفاق، میدان عملش گسترده است نمیتواند قناعت کند. بلکه اگر تنها یک نفر است به یک لباس و به یک غذا- هر چه باشد- باید بسنده کند، و تا ممکن است از خواستههای خود کم کند و نفسش را آرام و سرکوب سازد! و اگر عائله دارد، هر کدام از آنها را نیز به این مقدار قانع سازد، زیرا این مقدار با اندک کوشش به دست آید، و میشود از راه صحیح کسب کرد، پس اقتصاد در زندگی اصل و ریشه قناعت است، یعنی صرفهجویی در خرج و مصرف و خودداری از ولخرجی. پیامبر (ص) فرموده است: کسی که رعایت اقتصاد کند، محتاج نگردد.»45
شکوفایی اقتصادی ناشی کار و همت و جهادی در فرایند اقتصاد مقاومتی یکی از عوامل عزت جامعه ایرانی خواهد بود، همانگونه که «اسلام مردمان را به فعّالیتهای اقتصادی تشجیع میکند، تا در نتیجه، اقتصاد شکوفایی فراهم آید، و حاصل آن بینیازی همه و عزّت همگان باشد، و به مدد آن چرخ جامعه، بر محور قرآن به گردش در آید، و مسلمانان توانایی آن را پیدا کنند که به سرزمینهای محتاج در معیشت کمک کنند، و البتّه در این باره (فعّالیت های اقتصادی) نیز که تأکید کرده است باید کار مطابق با موازین اسلامی و احکام فقهی و اخلاقی صورت بگیرد، و استثمار و مکیدن خون محرومان و به استضعاف کشیدن مستضعفان در کار نباشد، که شایسته است مال صالح باشد و در دست مردم صالح.»46
یکی از مصادیق عزت در عرصههای مدیریتی و کلان کشور، اتکای دولت و نظام سیاسی به ملت است. هرگاه تکیه به مردم در عرصههای اقتصادی به وجود آمد، آن زمان است که ریشههای عزت اقتصادی جوانه می زند و ملت با موفقیت و تعالی همراه میشوند.
عزت اقتصادی در روابط خارجی هم باید مورد توجه قرار گیرد و روابط اقتصادی جامعه ایران با سایر دول باید منطبق با اصل عزت باشد. به عبارتی دیگر، جمهوری اسلامی ایران باید با بهرهگیری از منابع عظیم خدادادی طبیعی، منابع انسانی مؤمن و کارآمد، ظرفیتهای علمی، واپایش اقتصاد غیررسمی، ایجاد تغییر در روشها، اصلاح و بهبود مستمر در برنامهها و در بعد خارجی نیز ارتقای کارآمدی، تحرک بیوقفه و جهتدار دیپلماسی و حضور فعال در معاهدات و هستههای منطقهای و جهانی، شناسایی بازارهای جدید (کالایی- مکانی)، تعامل با اقتصاد بینالملل در چارچوب اصول حکمت و عزت و مصلحت به هدف رشد و شکوفایی و مقابله با تهدیدات بیرونی و ضعفهای درونی دست یابد. مجموعه این نتایج حاکی از آن است که جمهوری اسلامی ایران میتواند از طریق بهکارگیری رویکرد اقتصاد مقاومتی در تعامل تجاری با جهان، ضمن پیشبرد آرمانها و اهداف، با تهدیدات موجود، از جمله تحریم نیز بهخوبی مقابله نماید.47 به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید میکنند: «دولت هم البته آنچه را که لازمهٔ حکمت و اعتزاز این ملّت است، در این زمینه عمل میکند و باید عمل کند. آنچه را که مصلحت ملت است، همراه با عزّتی که مناسب این ملت است، باید با توجّه و دقّت دنبال کند و هیچگونه عجلهای به خرج ندهد. هیچ احساس احتیاجی نکند، که بحمد اللّه نمیکند. ما به کسی احتیاج نداریم. این ملت، ملتی با شصت میلیون نیروی انسانی و با ذخیرهٔ بسیار باارزشی از تجربهها و سرمایهها سرمایههای مادّی، سرمایههای انسانی، سرمایههای معنوی و دانش و تجربه است. این ملت، خیلی چیزها را در درون خود دارد. ما اگر همهٔ دروازههایمان را هم ببندیم، از پا نخواهیم افتاد. ما به خودکفایی نسبیِ کاملی در همهٔ جوانب رسیدهایم. اگر این ملت، یکوقت مصلحتش ایجاب کند که همهٔ درها را هم ببندد، میتواند. بدانید که اگر چنان روزی برای ملت ایران پیش آید، روز فَرَج است. چرا؟ برای اینکه ما همیشه آن وقتیکه احساس کردهایم باید از خودمان استفاده کنیم، درخشیدهایم. دیدید که در جنگ، به مجرّد اینکه درهای سلاح و تجهیزات جنگی بر روی ما بسته شد، ما به درون خودمان برگشتیم که خودمان را تأمین کنیم...امروز هم آنچه را که لازمهٔ حکمت و عزّت و مصلحت است، همان را طرّاحی میکنیم و پیش میبریم. در دنیا به کسی نیاز نداریم که بخواهد به ما کمک کند. ما خودمان به فضل پروردگار، از روز اوّل انقلاب تا به حال، گذرگاههای بسیار دشوار را گذراندهایم؛ اینها که چیزی نیست و اصلًا اهمّیتی ندارد که با آنچه که ما از سر گذراندهایم، قابل مقایسه باشد. بنابراین، به نظر من ملت ایران در این آزمایش، بیشترین سود را برده است.»48
با این اوصاف، مفهوم عزت در روابط تجاری و اقتصادی بین الملل در فرایند اقتصاد مقاومتی به معنای نپذیرفتن تحمیلها و درخواستهای زیاده خواهانه قدرتمندان و استقلال در تصمیمات گرفته شده که نشان از استقلال ملت ایران دارد: «ما نمیخواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همهٔ دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار میکشند، ثابت کنیم...ما برای خودمان، عزت را بر اساس اعتقاد و ایمان توحیدی که خاصیت و شاخصهٔ تفکر اسلامی است و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهی و لزوم خدمت به آنها قائلیم. لذا ما هر قدرتی که میخواهد ابرقدرتی و تکبر و استکبار و فخرفروشی را در روابط خود با ملتهای دیگر وارد بکند، رد میکنیم. اگر شما جزو فلان نژاد هستید، برای خودتان هستید. اگر شما دارای ثروت یا قدرت و تکنولوژی هستید، برای خودتان هستید. تکنولوژی شما برای خودتان است؛ برای ما که نیست؛ چرا به ما فخر میفروشید؟ هر ملتی ذخیرهای دارد. ملت ما هم ذخایر خیلی فراوانی دارد؛ ذخایر فرهنگی، پروندهٔ بسیار درخشان در صحنهٔ علم جهانی، در صحنهٔ سیاست جهانی، در صحنههای گوناگون. ما بنای فخرفروشی نداریم. اگر خوبی، برای خودت هستی؛ اگر پولداری، برای خودت هستی؛ اگر قدرتمندی، برای خودت هستی؛ ارتباطاتت با ما، ارتباطات و علایق انسان با انسان است. بنابراین، عزت یعنی تحمیل هیچکس را قبول نکردن...ما بر اساس عزت اسلامی، عزت توحیدی و عزت ملت خودمان حرکت میکنیم. ملت ما باید در روابط بینالمللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچکس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانتپذیر است، برای خودش اهانتپذیر است؛ برای ملت ایران نمیشود؛ حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جاندار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنههای دنیا را دارد...ما بحمد اللّه در تمام صحنهها مشاهده کردهایم که این ملت، ملت بزرگ و جاندار و پُرخونی است؛ زار و نزار و ذلت پذیر نیست.»49
پس مشخصه کلیدی عزت در روابط اقتصادی نیز نپذیرفتن ذلت است و رفتارها باید به گونهای تضعیف شود که جامعه و نظام اسلامی تضعیف و ذلیل نشود: «معنای عزت این است که جامعه و نظام اسلامی، در هیچیک از برخوردهای بینالمللی خود، نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیلشدن اسلام و مسلمین شود. البته، ذلیلشدن غیر از ضعیفبودن است. ممکن است کسی ضعیف باشد، اما ذلیل نباشد. بین این دو تفاوت است. کارآمدان این کارها، میتوانند خوب بفهمند. وقتی از تقیه صحبت میکنیم، ممکن است بگویید تقیه متعلق به آن زمانی بود که دولت مسلطی بر سرکار بود و ما هم مخفی بودیم و از ترس او چیزی نمیگفتیم. نه، همان وقت هم تقیه مسألهٔ ترس نبود. «التّقیّة ترس المؤمن»: تقیه سپر مؤمن است. سپر را کجا به کار میبرند؟ سپر در میدان جنگ مورد استفاده قرار میگیرد و به هنگام درگیری به کار میآید. پس، تقیه در زمینهٔ درگیری است؛ چون تُرس و حرز و سنگر و سپر است. همان وقت هم اینگونه بود. وقتی تقیه میکردیم، معنایش این بود که ضربهٔ شمشیر را بر پیکر نحس دشمن وارد میکردیم؛ اما طوری که او نه شمشیر و نه دستی که شمشیر را گرفته و نه بلند کردن و نه فرود آمدن آن را ببیند و بفهمد، بلکه فقط دردش را احساس کند.»50
در بعد داخلی نیز، اقتصاد مقاومتی برآورده کننده عزت ملی است زیرا بسترهای زیر را فراهم میآورد؛ حفظ آبروی مؤمنین، صیانت از کرامت انسانی، استقلال شخصی و جمعی، توانایی ملی، مانعشدن از مغلوبشدن شهروندان، دور کردن مردم از ذلت و خواری، رهایی از اسارت و گرفتاری، شوکت و نیرومندی نظام، شرافت ملی، پایداری و استواری. این چنین است که عزت ملی نیازمند قویشدن در ابعاد مختلف اقتصادی، علمی، سیاسی، فرهنگی، فکری و اندیشهای، اجتماعی و غیره است: «جمهوری اسلامی نشان میدهد که ما باید خودمان را تقویت کنیم، قوی کنیم؛ از لحاظ فکری قوی کنیم، از لحاظ سیاسی قوی کنیم، از لحاظ اقتصادی قوی کنیم، از لحاظ فرهنگی قوی کنیم، از لحاظ علمی قوی کنیم. وقتی قوی شدیم، طبعاً عزّت پیدا خواهیم کرد؛ امروز عزّت یک ملّت در دنیا به اینها است.»51 ▪
-----------------------
پدافند اقتصادی، ش 25، آذر ماه 1395، صص 6-12