اقتصاد مقاومتی، نسخۀ شفابخش اقتصاد ایران

مشارکت مردم در بعضی از محدودیت‌های اجراشده نسخه شفابخش است؛ بنابراین لازم نیست درآمد نفتی چشمگیری داشته باشیم تا پالایشگاه ۲۰۰هزار بشکه‌ای بزنیم بلکه ایجاد پالایشگاه کوچک توسط مردم، برون‌رفت از بحران فروش نفت است.


گفت‌وگو با دکتر صادقی
1396/2/1
تعداد بازدید:
آقای دکتر صادقی شاهدانی، رئیس سابق دانشگاه علوم اقتصادی و از اساتید برجستۀ دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام هستند که باوجود مشغله فراوان اما باز هم با رویی خوش در زمانی نسبتاً فشرده حاضر به مصاحبه با نشریه پدافند اقتصادی شدند.

با توجه به اینکه از فضای جنگ سرد فاصله گرفته‌ایم و وارد فضای جنگ نرم، چه به لحاظ فرهنگی و چه به لحاظ اقتصادی شده‌ایم، اخیراً مقام معظم رهبری از کلیدواژۀ «جنگ اقتصادی» استفاده می‌کنند. به نظر شما چرا چنین مفهومی از سوی ایشان مطرح‌شده است؟

ضمن تشکر از شما و همکارانتان که دربارۀ این موضوع بسیار مهم تلاش می‌کنید تا تبیین دقیقی از این مسائل صورت بگیرد. همان‌طور که مستحضر هستید، در ادبیات اقتصادی فضایی که برای مسائل و کارکردهای اقتصادی مطرح می‌شود، فضایی است که در آن محدودیت‌های خاصی وجود نداشته باشد؛ ازجمله، محدودیت‌های مربوط به ورود و خروج کالا از هر جای ممکن.

یک اقتصاد در شرایط اقتصاد جهانی باید این امکان را داشته باشد که اگر کالایی را صادر می‌کند، بتواند درآمدش را به آن کشور وارد کند و از درآمد حاصل از صادرات، استفادۀ لازم را ببرد. بر همین اساس و به‌وسیلۀ درآمد حاصل از صادرات، واردات موردنیازش را هم تأمین کند.

نکته مهم در اینجاست که شرایط جدیدی که به وجود آمده است، متفاوت از آن چیزی است که در ادبیات اقتصادی تعریف‌شده است. اینکه جریان آزاد کالا، خدمت و سرمایه صورت بپذیرد، توسط بعضی از قدرت‌های بزرگ، در برخی قسمت‌ها دچار خدشه شده است؛ ازجمله اینکه در کالاهایی که ما صادر می‌کنیم، مانند نفت، امکان اینکه بتوانیم از عواید این صادرات بهره‌مند شویم، وجود ندارد. به عبارتی، در اقتصادی مثل اقتصاد ما که یک اقتصاد تک‌محصولی است و این محصول بر روی سایر کارکردهای اقتصادی‌مان اثر دارد، دشمنان آمده‌اند و این کانال را دچار مشکل کرده‌اند. اولاً برای صادرات نفت ما محدودیت و تحریم گذاشته‌اند و به‌این‌ترتیب، آزادی تجارت را دچار خدشه کردند؛ ثانیاً، وقتی کشوری تجارتی انجام می‌دهد باید بتواند درآمد حاصل از این تجارت را به کشور خود برگرداند که متأسفانه این قسمت هم از سوی دشمنان، دچار اختلال و محدودیت شده است.

جنگ معمولاً در کجا اتفاق می‌افتد؟ جنگ جایی اتفاق می‌افتد که برای طرف مقابل یک محدودیتی ایجاد شود و به‌این‌ترتیب یک مقابله صورت بپذیرد. محدودیتی که در اینجا برای ما به وجود آوردند هم در ورود و خروج کالا و هم برگرداندن درآمد حاصل از صادرات ما بوده است. به‌این‌ترتیب، خواستند تا ما دچار محدودیت‌های عدیده‌ای بشویم؛ تفکر آن‌ها این است که می‌گویند اگر این شاهرگ حیاتی را دچار اختلال بکنیم می‌توانیم ایران را از موضع‌گیری‌ها و ایدئولوژی مدنظرش بر حذر بداریم یا اینکه حداقل در نشر این ایدئولوژی دچار تردید بشود و نهایتاً در آن تجدیدنظر کند.

بنابر آنچه گفته شد، جنگ اقتصادی به معنای واقعی کلمه اتفاق افتاده است، چون به شکل توجیه‌ناپذیری، در فضایی که باید تجارت آزاد کالا و خدمات و سرمایه وجود داشته باشد، محدودیت‌هایی علیه ما ایجاد شده است؛ بنابراین، یک مقابله در این زمینه شکل‌گرفته است که می‌توان از آن به جنگ اقتصادی تعبیر کرد.

به نظر شما، ازآنجایی‌که تعبیر «جنگ اقتصادی» را در اقتصاد متعارف نمی‌بینیم، آیا طرح این بحث، غیرعلمی‌کردن تحلیل نیست؟

کلمۀ جنگ معمولاً درجایی به کار می‌رود که یک مقابله وجود داشته باشد. اصل اساسی در اقتصاد این است که مقابله‌ای وجود نداشته باشد؛ به این معنا، خود اقتصاد متعارف تقابل و ایجاد محدودیت برای یکدیگر را در نظر گرفته و حتی با تشکیل سازمان‌هایی، مثل سازمان جهانی تجارت، از ایجاد تقابل جلوگیری کرده است؛ اصل اساسی در تجارت جهانی و سازمان تجارت جهانی، رفع محدودیت‌های تجاری است. آن‌ها تا جایی پیش رفته‌اند که می‌گویند نه‌تنها محدودیت فیزیکی، بلکه حتی‌المقدور محدودیت‌های تعرفه‌ای هم باید برداشته شود.

حالا برخلاف جریان عمومی حاکم برجهان که یک عده تلاش می‌کنند تا این جریان آزاد تجاری و سرمایه‌ای را ایجاد بکنند و به همین منظور برای آن سازمان هم تشکیل دادند و برای پیوستن کشورها به این جریان دارند شرایط آن کشورها را بررسی می‌کنند، عده‌ای دیگر در تلاش‌اند که برای کشور ایران در این زمینه مانع ایجاد کنند؛ بنابراین وقتی کشوری آمده است و در این مورد یک مقابله را صورت داده است، ما چاره‌ای نداریم جز اینکه از آن به «جنگ» تعبیر کنیم؛ چون نمی‌توانیم در اقتصاد متعارف اسم دیگری بر آن بگذاریم و واژۀ معادلی را برای آن در نظر بگیریم. نمی‌شود گفت ایجاد یک محدودیت تجاری، چون محدودیت‌های تجاری در اقتصاد بین‌الملل تعریف‌شده است؛ به‌عنوان‌مثال گفته می‌شود اینکه برای ورود یک محصول به یک کشور باید تعرفۀ خاصی گذاشته شود؛ اما وضعیت حال حاضر بسیار فراتر از این محدودیت‌هاست و یک محدودیت غیرمنطقی علی‌حده‌ای است که اجازۀ ورود پول حاصل از تجارت به کشور داده نمی‌شود.

البته اگر از جهت دیگری نگاه کنیم، باید بگوییم که این مسئله در برخی از شاخه‌های دانش اقتصادی مطرح‌شده است و بر همین اساس پیشنهادهایی ارائه‌شده است که اگر قرار بود چنین شرایطی پیش بیاید، یک اقتصاد باید خودش را چگونه آماده کند؟ این شرایط ممکن است برای هر اقتصادی پیش بیاید که فعلاً اقتصاد ما با آن درگیر هست.

این بحث‌ها مطرح‌شده است که اگر یک اقتصاد با شوک‌ها و ناملایمات روبه‌رو شد، باید وضعیت خاصی را در خودش ایجاد کند؛ بنابراین هر اقتصادی اگر بخواهد اقتصادی باشد که شرایط مطلوب را داشته باشد، باید این ویژگی‌ها را در خودش پرورش بدهد توان مقابله با شوک‌ها را داشته و تاب آور باشد و آسیب‌پذیری‌اش کم شود. شوک در اقتصاد، جزئی لاینفک است و ممکن است در آن اقتصاد، شکنندگی ایجاد کند؛ بنابراین مباحثی مانند تاب‌آوری1، آسیب‌پذیری2، شکنندگی3 در ادبیات اقتصاد وجود دارد. تاب‌آوری برای این به وجود آمده است که پیش‌بینی می‌شد ممکن است یک اقتصاد با بحران‌ها، شوک‌ها و حتی یک جنگ مواجه شود؛ لذا آن اقتصاد باید خودش را از قبل برای چنین مشکلاتی آماده کند. به همین جهت، طرح مسئله‌ای به نام «جنگ اقتصادی» مشکلی ندارد، بلکه مهم این است که بتوانیم این مفهوم را تحلیل کنیم؛ این مفهوم بدان معنی است که آزادی تجارت کالا، خدمت و سرمایه دچار خدشه شده است.

همان‌طور که گفتید، برخی از نهادها وظیفۀ تسهیل جریان کالا و خدمات را دارند. به نظر شما دلیل ضعف عملکرد چنین سازمان‌هایی به‌منظور جلوگیری از این محدودیت‌ها چیست؟ آیا صرفاً بحث سیاسی مطرح است یا عامل دیگری هم وجود دارد؟

شاید اگر در سازمانی مثل سازمان تجارت جهانی عضویت می‌داشتیم، می‌توانستیم از مجموعۀ ارکان آن سازمان برای این مقابله‌ای که برابر ما انجام‌گرفته است، استفادۀ لازم را بکنیم. در این صورت می‌شد خیلی بُرنده‌تر و توفنده‌تر به مقابله با این محدودیت بپردازیم و اعلام بکنیم که ما در چارچوب سازمان جهانی تجارت این اختیار راداریم که با هرجایی که می‌خواهیم و سازمان تعیین کرده است مبادلات لازم را داشته باشیم و از درآمد حاصل از آن بهره‌مند شویم که البته به دلایل مختلف این عضویت صورت نپذیرفته است.

بالأخره ما هنوز هم می‌توانیم از آن اصل اساسی تجارت آزادی که در ادبیات اقتصادی مطرح است، استفاده کنیم و مورد استناد قرار دهیم که آنچه به‌عنوان مقابلۀ اقتصادی در برابر ما انجام دادید، خلاف اصول بین‌المللی تجارت است؛ اما ممکن است در دنیا برخی از قدرت‌ها زیر بار اصول اساسی تجارت نروند. بنابراین ما باید از این‌طرف، شرایط لازم را برای خود ایجاد کنیم تا در مقابله با این محدودیت‌ها آمادگی داشته باشیم. ممکن است این مقابله‌ها در آینده بیشتر شود. امروز با برخی کشورها می‌توانیم تجارت کنیم، اما اگر روزی کلاً نتوانیم تجارت کنیم چه باید کرد؟ به نظر من اقتصاد ایران باید خود را برای آن شرایط هم تجهیز کند.

تحریم‌های اقتصادی علیه ایران در چه زمینه‌هایی است و هدف دشمن از این تحریم‌ها چیست؟

عمده تحریم‌هایی که صورت می‌گیرد با این هدف است که ایران با دنیا تعامل و تجارت نداشته باشد زیرا تجارت عامل مهمی در اقتصاد است. زمانی که شما تجارت می‌کنید ضروری است که متناسب با نیاز و کیفیت دنیا محصول تولید نمایید لذا ضروری است که بهره‌وری مناسبی داشته باشید تا بتوانید رقابت کنید و کالایی را تولید کنید که دنیا بتواند آن را بخرد. به تعبیر دیگر، با مدیریت هزینۀ مورد قبولی باید آن کالا را تولید کنید. نمی‌توان کالایی را تولید کنیم که آن را درصحنه تجارت خریداری نشود. صرف تجارت علامت می‌دهد که کالا را با چه هزینه‌ای تولید نماییم که در بازارهای بین‌المللی پذیرفته شود. دشمن دست روی نقطه اساسی تجارت گذاشته است و آن را تحریم کرده است و نمی‌گذارد از منافع تجارت استفاده شود زیرا تجارت موجب توسعۀ بخش‌های اقتصادی می‌شود. ما باید مقابل این عمل نماییم و تجارت خود را در حد لازم توسعه دهیم زیرا دشمن نمی‌تواند همه تجارت را تحت کنترل خود در آورد به‌خصوص تجارتی که مردم ما انجام می‌دهند. دشمن ممکن است دولت را تحت‌فشار قرار دهد مثلاً کشتی نفت‌کش با پرچم کشورمان را کنترل نمایند اما اگر کشتی محموله فراورده نفتی حرکت کرد آن‌هم توسط یک بخش خصوصی دیگر دشمن نمی‌تواند آن را کنترل کند. ضروری است که نگذاریم کشورمان را از صحنه تجارت و اقتصادی بین‌المللی دور کنند. با عرضه و فروش محصولات داخلی خود به دنیا دیگر محصولات تولیدشدۀ تولیدکنندگان در انبار انباشته نمی‌شود و اقتصاد دچار رکود نمی‌شود و وضعیت تولید در کشور بهبود پیدا می‌کند. درآمدهای حاصل از این فروش را می‌توان تبدیل به مواد اولیه و انرژی‌های موردنیاز کنیم و آن‌ها را در داخل استفاده کنیم. دشمن مانع از تجارت و منافع آن می‌شود.

منظورتان برون‌گرایی در اقتصاد است؟

ما از امکانات داخل زمانی می‌توانیم درست استفاده کنیم که از مکمل‌هایی که در بیرون است بتوانیم استفاده کنیم. راهبرد برون‌گرایی آن است که کشور مرتبط با دنیا شود تا مکمل‌های موردنیاز خود را وارد نماییم تا تولید را در داخل بارور شود. از آن‌طرف راهبرد درون‌پایه نیز جایگاه خود را پیدا می‌کند: استفاده از امکانات مفید و مؤثری که در داخل داریم. البته این با این موضوع تناقض ندارد که اگر مواد اولیه‌ای یا تکنولوژی را می‌توان در داخل تولید کنیم آن را در دستور کار قرار ندهیم که دیگر آن را وارد نکنیم. لازمۀ این کار داشتن برنامۀ میان‌مدت و بلندمدت است اما در وضعیت حاضر باید ربط اقتصاد داخل با اقتصاد خارج روشن گردد؛ خلاف آن دیدگاه‌هایی که قدرت‌های بزرگ نمی‌خواهند رواج پیدا کند.

به نظر می‌رسد برای چابک‌ترشدن دستگاه دیپلماسی در این زمینه نیازمند رایزن اقتصادی هستیم. آیا درست است؟

مجموعه دستگاه‌هایی مرتبط با بین‌الملل در این زمینه می‌توانند نقش داشته باشند. تمامی این عناصر باید بازاریابی محصولات داخلی در خارج از کشور را بر عهده داشته باشند. نباید بازاری را که کشورمان در خارج دارد از دست بدهیم. حتی باید بازارهایی که به آن دسترسی نداشته‌ایم تسخیر نماییم. برای تحقق راهبرد توسعه صادرات و تسخیر بازارهای بین‌المللی با خط‌مشی‌هایی که باید دنبال شود، همه مجموعه‌های اقتصادی و غیراقتصادی باید کمک کنند. اگر این امر محقق گردد نود درصد تحریم‌هایی که علیه کشور شده است خنثی می‌گردد.

به نظر شما چه نقاط ضعف و آسیب‌پذیری در کشور داریم که دشمن روی آن‌ها دست گذاشته است یا خواهد گذاشت و مسئولین به آن بی‌توجهی می‌کنند؟

خدشه در بهره‌وری تولید که موجب ازبین‌رفتن قدرت رقابت درصحنه بین‌الملل است ازجمله نقاط آسیب‌پذیر کشور است. یک اصل از سیاست‌های اقتصاد مقاومتی بهبود بهره‌وری است. اصل بهبود بهره‌وری باید در دستور کار دستگاه‌های مربوطه قرار بگیرد ازجمله وزارت صنعت معدن تجارت و وزارت کشاورزی. محصولات تولیدشده با بهره‌وری بالا صورت گیرد. بهره‌وری نهادهای تولید باید به وضع مطلوب برسد. اگر بهره‌وری پایین باشد قیمت تمام‌شده بالا می‌رود درنتیجه محصول تولیدشده درصحنه بین‌الملل خریدار نخواهد داشت.

نقطه آسیب‌پذیر دیگر این است که الگوی مصرف را دچار مشکل کنند و نوعی سرخوردگی ایجاد کنند که قدم‌های لازم برای اصلاح الگوی مصرف برنداریم. این آسیب‌پذیری در حیطه انرژی موجب می‌شود که ظرفیت‌های لازم را ایجاد کنیم و در حیطه ترافیک توسعه‌های لازم را ایجاد نماییم. چرا از الگوهایی استفاده کنیم که ترافیک‌های سنگینی ایجاد کند. به‌جای آن باید از الگوهایی استفاده کنیم که خدمات حمل‌ونقل عمومی را ترویج می‌کند. اگر در خدمات حمل‌ونقل تحول ایجاد کردیم آنگاه در توسعۀ ظرفیت‌هایی که مشکل‌داریم کمتر دچار بحران‌های حمل‌ونقل خواهیم شد؛ بنابراین بهبود الگوی مصرف مهم است.

عامل تهدید دیگر فقدان مشارکت مردم است. برای مقابله با مشکلاتی که دشمن برایمان ایجاد کرده است باید مردم را به صحنه بیاوریم. هرکسی در هر جایگاهی می‌تواند کمک کند همانند تجربۀ دفاع مقدس. حضور مردم در فعالیت‌های اقتصادی از جهت اینکه بتواند بازارهای مختلف را شناسایی کنند کمک می‌کند. هم‌چنین ازآن‌جهت که محصولاتی را تولید کنند و آن را به صحنه بین‌الملل برسانند. از بازارهای بین‌المللی استفاده لازم را بکنند. بازار آسیای میانه، بازار عراق، بازار افغانستان، بازار کشورهای دورتر، بازار آسیای جنوب شرقی حتی بازارهای کشورهای اروپایی، بازارهای آمریکای لاتین، این‌ها ظرفیت‌هایی است که اگر مردم کشورمان به صحنه بیایند و در آن‌ها به‌گونه‌ای انگیزه ایجاد کنیم که به‌جای آنکه پای درآمدهای نفتی آماده بنشینند، پای توسعه فعالیت‌ها مربوط به این بازارهای باشند که بتوانند آسیب‌پذیری تهدیدات دشمن را خنثی کنند.

به‌نظر شما، بهترین راهبرد برای به‌حداقل‌رساندن تهدیدات، افزایش مشارکت مردمی است؟

مشارکت مردمی صرفاً شعار نیست. باید زمینه‌هایی ایجاد کنیم که مردم بتوانند مشارکت کنند. اکنون در فروش نفت و به دست آوردن درآمدهای نفتی دچار مشکل هستیم. با مشارکت مردم می‌توانیم بر این مشکل فائق آییم. به مردم اجازه بدهیم که پالایشگاه کوچک بزنند. مردم نمی‌توانند پالایشگاه ۲۰۰هزار بشکه‌ای بزنند ولی مردم می‌توانند پالایشگاه ۵هزار بشکه‌ای بزنند. مردمی که این پالایشگاه‌های کوچک را می‌زنند باید حمایت شوند. این مردم می‌توانند نفت را به پالایشگاه‌های خود بدهند و فرآورده‌های آن را به کشورهای همسایه صادر کنند. به‌مرور همین مردم تکنولوژی‌های مربوط به پالایشگاه‌ها را به شرایط مطلوب برسانند. از این آزمون‌وخطاها به نتایج مقبولی می‌رسند. پس مشارکت مردم در بعضی از محدودیت‌های اجراشده نسخه شفابخش است؛ بنابراین لازم نیست درآمد نفتی چشمگیری داشته باشیم تا پالایشگاه ۲۰۰هزار بشکه‌ای بزنیم بلکه ایجاد پالایشگاه کوچک توسط مردم، برون‌رفت از بحران فروش نفت است.

شما چشم‌انداز این جنگ تحمیلی اقتصادی را چگونه می‌بینید؟

باید دید که چگونه در برابر این تهدیدات عمل می‌کنیم. دشمن رصد می‌کند که حد تاب‌آوردن ما چقدر است. اگر کم باشد فشار بیشتری می‌آورد. پیش‌بینی بنده این است که در قدم بعدی اصل تجارت را دچار مشکل کند و اجازه ندهد که هیچ‌گونه تجارتی بین ایران و سایر کشورها صورت گیرد؛ اما اگر تاب‌آوری اقتصاد به حد درخورتوجهی افزایش پیدا کند، شکنندگی اقتصاد درمان پیدا کند، سپرهای لازم در مقابل آسیب‌ها تعبیه شود، در این صورت تحریم‌ها به‌مرور کم می‌شود. نوع تعامل ما با تحریم تعیین می‌کند که تحریم آینده بیشتر باشد یا کمتر.

با توجه به اینکه شما خودتان استاد اقتصاد ایران هستید و با فضا و اقتصاد ایران به‌خوبی آشنایی دارید فکر می‌کنید تاب مقاومت در اقتصاد ایران چقدر است؟

به نظر من اگر برنامه‌ریزی متناسب با شرایط تاب‌آوری و برنامه‌ریزی متناسب با شرایط شکنندگی آسیب‌پذیری را دنبال بکنیم، فرصت مناسبی است که اقتصاد به شرایط باثبات و پایداری برسد. اینکه اقتصادی نفت بفروشد و با نفت خودش را اداره بکند از لحاظ اقتصادی مقبول نیست. اقتصادی وضعیت پایدار را دارد که بدون اینکه نفت بفروشد بتواند خودش را اداره بکند. حالا اگر نفت فروخت، خود این نفت بشود سرمایه‌ای برای بالندگی‌های علی‌حده.

در سطح جهانی، آیا شاخصی در این حوزه برای مواردی مثل تاب‌آوری، شکنندگی و... وجود دارد؟ اگر وجود دارد لطفاً چندتا از آن‌ها را نام ببرید و وضعیت کشور را در این حوزه بیان نمایید.

بله ، یکی از شاخص‌هایی که می‌توانیم بدان توجه کنیم این است که ببینیم از مجموعۀ فعالیت‌هایی که در اقتصاد تولید می‌شود چقدر سهم فعالیت‌های مردم است و چقدر سهم دولت.هرچه سهم فعالیت‌های دولتی کمتر باشد و مشارکت مردم بیشتر باشد تاب‌آوری اقتصاد بیشتر است.

دوم اینکه مجموع سرمایه‌گذاری‌هایی که توسط مردم صورت می‌گیرد در مقایسه با کل سرمایه‌گذاری‌ها شاخص بسیار مناسبی است.

سوم هم، روند بهره‌وری نهاده‌ها است به این معنا که اگر بهره‌وری رو به افزایش باشد یعنی ما شرایط تاب‌آوری را داریم تجربه می‌کنیم اگر بهره‌وری نهاده‌ها رو به افول باشد یعنی از جهت تاب‌آوری دچار مشکل هستیم.

چهارم، از جهت الگوی مصرف؛ اگر راندمان بعضی از کالاهایمان رو به صعود است یعنی شرایط تاب‌آوری دارد تقویت می‌شود. مثلاً راندمان آب رو به صعود باشد. اما الآن راندمان آب در بخش کشاورزی وضع خوبی ندارد. راندمان انرژی چه در حیطۀ مصرف خانوارها و چه در مصرف بنگاه‌ها وضعیت ایدئالی ندارد. اگر این شاخصه‌ها بهتر شود یعنی اقتصاد مقاومتی دارد راه خودش را پیدا می‌کند اما اگر رو به نزول باشد یا تکان نخورد معلوم است که اقتصاد مقاومتی در جهت عملیاتی‌شدن نتیجۀ لازم را نداده است و باید اقدامات لازم را انجام دهیم.

به نظر شما مشکل بهره‌وری در اقتصاد ایران چه نوع مشکلی است؟

هم مشکل اقتصادی و هم مشکل فرهنگی. ما از فضای فرهنگی استفادۀ لازم را در زمینۀ بهبود شاخص بهره‌وری نکرده‌ایم. درجاهایی که بهره‌وری به یک سطح قابل قبولی رسیده است یک حرکت همه‌جانبه از حیطۀ اقتصاد و فرهنگ و جامعه صورت گرفته است. لذا باید از ظرفیت‌های بخش فرهنگ استفادۀ لازم را ببریم. این بخش خیلی می‌تواند کمک می‌کند تا با شرایط اقناعی که ایجاد می‌کند در جهت بهبود بهره‌وری گام‌های مؤثر برداریم.

به نظر شما، نقش چه کس یا کسانی را در این حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی مهم‌تر است تا این تهدیدهای اقتصادی را پشت سر بگذاریم؟

دو دسته دارای نقش اساسی می‌باشند، یکی گروهی که برنامه‌ها را تدوین می‌کنند . برنامه‌ها به‌گونه‌ای تدوین شود که مسیرها و بسترهای لازم را برای عملیاتی شدن سیاست‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی فراهم آورند. دوم کسانی که این برنامه‌ها را پیاده می‌کنند و اجرا می‌نمایند. حال اگر بتوانیم این دودسته را همسو بکنیم و به‌گونه‌ای سازگار فعالیت‌هایشان را شکل دهیم آنگاه آنچه به‌عنوان برنامه تدوین می‌شود به‌خوبی پیاده‌سازی خواهد شد و باعث ایجاد ثبات اقتصادی می‌شود.

نقش مدیریت جهادی را در این حرکت چگونه می‌دانید؟ اساس مدیریت جهادی به چه صورت می‌تواند به ایفای نقش در این حوزه بپردازد؟ آیا الگویی در این زمینه وجود دارد؟

مدیریت جهادی به این شکل می‌تواند نقش خود را ایفا نماید که در برنامه‌های عملیاتی تمام وسع خود را به کار گیرد. پس به مدیرانی نیاز داریم که با تلاش‌های وافر خودشان سعی کنند یک برنامۀ کاملاً سازگار با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی تدوین کنند.این برنامه باید ویژگی‌های یک برنامۀ عملیاتی را دارا باشد.

مدیرانی را نیاز داریم که قادر باشند آنچه را در برنامۀ عملیاتی تدوین‌شده است اجرا کنند. روحیۀ غیرجهادی برای پیاده‌سازی برنامه‌های عملیاتی مناسب نیست. در وضعیت غیرجهادی آرامش چندانی وجود دارد.

وضعیت حرکت کشور به سمت اقتصاد مقاومتی را چگونه می‌دانید؟

در بعضی زمینه‌ها خوب است.

مثل چه شاخه‌هایی؟

برخی از شاخه‌های تولیدی مانند کانی غیرفلزی، وضعیت بسیاری مناسبی دارد . صنایع مرتبط با شیرآلات، وضعیت بسیار خوبی دارند. نوآوری‌های خوبی در این زمینه رخ‌داده است. صنعت غذایی ما وضعیت خوبی دارد و برخی بازارها را در دنیا تسخیر کرده است. این زیربخش‌ها توانسته‌اند برخی از اهداف اقتصاد مقاومتی را دنبال کنند که شامل موارد زیر می‌باشند:

  • بهره‌وری را بهبود بخشند و کالای خود را به کمترین قیمت تولید کنند و قدرت رقابت در بازارهای جهانی پیدا بکنند؛
  • از منابع داخل و نهاده‌های داخل استفادۀ لازم را ببرند و از نهاده‌های داخل نهایت استفاده را ببرند.
  • حرکت‌هایی را انجام دهند که بتوانند محصولات را درصحنه‌های بین‌المللی به فروش برسانند.

پس این نوع بخش‌ها ، بخش‌هایی هستند که اگر حمایت شوند کمک شوند. در مورد توسعۀ فعالیت‌هایشان، ما باید مشارکت‌های مردم را هر چه بیشتر ترغیب بکنیم.

این‌ها بخش‌هایی هستند که در آن‌ها مزیت نسبی داریم. بعضی از بخش‌ها هستند که در آن‌ها مزیت نسبی نداریم و نباید در آن‌ها ورود کنیم. اشاره نکنم چون ممکن است که به عده‌ای بربخورد. اما در بخشی مانند سلامت مزیت‌های نسبی خوبی داریم و می‌توانیم خدمات پزشکی و دندانپزشکی بسیار خوبی را ارائه بدهیم. می‌توانیم هاب پزشکی و دندانپزشکی منطقه باشیم. منتهی باید شرایط لازمش ایجاد شود تا تمامی افرادی که در منطقه مریض می‌شوند، بتوانند به کشور ما بیایند و از خدمات پزشکی کشور ما استفاده کنند.

سؤالات ما تمام است اما نکته‌ای باقی‌مانده است که از شما نپرسیده‌ایم بفرمایید.

درمجموع پیشنهاد می‌کنم برای عملیاتی‌شدن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی کار بیشتری صورت بگیرد .در این زمینه، سمینارها و همایش‌های زیادی برگزار می‌شود اما برای عملیاتی‌شدن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی کار فکری زیادی انجام نمی‌دهیم. پیشنهاد بنده این است که برای توسعۀ اندیشه‌ها و فکرهای مربوط به عملیاتی‌شدن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی دنبال برنامه‌ای باشیم و این‌طور نباشد که سال‌های سال بگذرد و صرفاً سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را در حد سخنرانی در کلاس‌های درس برگزار بکنیم .برگزاری کلاس‌های درس و سمینارها خوب است و لازم اما کافی نیست.

از اینکه وقت خود را در اختیارمان گذاشتید متشکریم.

من هم از زحمتی که شما کشیدید کمال تشکر را دارم.

---------------------------

پدافند اقتصادی، پیش‌شماره اول، آبان ۱۳۹۳، صص ۱۰تا۱۳


مطالب پربازدید
را ببینید یا به فهرست بازگردید.