حجتالاسلاموالمسلمین رضا اسلامی| عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی
1396/1/7
تعداد بازدید:
از جمله نوآوریهای شهید صدر، طرح بحث نظام اقتصادی اسلام در قالب یک مکتب جامعالاطراف و راهگشا بود. طبعاً این بحث، مقدمهای درباره ضرورت مطالعه نظاممند آموزههای دینی را میطلبید که شهیدصدر بدان پرداخت و حتی از ارتباط نظامات مختلف در درون دین سخن گفتند؛ مثل ارتباط نظام اقتصادی با نظام سیاسی و نظام امور عبادی، چنانکه برخی اشکالات وارد بر بحث خود را که از سوی برخی افراد ابراز شده بود نیز محل نظر قرار داده و در صدد پاسخ برآمدند، و نیز در مقالات ارسالی به نشریات پارهای از این مباحث را انعکاس دادند که نشان از اهتمام ایشان به طرح آنها بود. شهید صدر نگاه نظامواره به آموزههای دینی را در چند جا مورد توجه قرار داده است. نخست و مفصلتر از همهجا، در طرح اقتصاد اسلامی بهعنوان نظامی رقیب برای دیگر نظامات اقتصادی. از آنجا که اقتصاد مقاومتی الگویی الهامبخش از اقتصاد اسلامی بهشمار میرود، بررسی دیدگاههای ایشان میتواند راهگشای تدوین نظام اقتصاد مقاومتی شود.
رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز جمعه تهران، به تاریخ 1366/١/21 درباره شهید آیتالله صدر، بیاناتی فرمودند که با اندک ویرایشی در صدر این نوشتار تقدیم میکنم:
ایشان امیدی برای آینده اسلام و آینده عراق و ملت آن بود. شخصیتی کمنظیر بود که فقاهت را با اندیشه جدید و با دیانت و تقوی همراه داشت. در سال ٣۶ که ایشان را در نجف دیدم، در آن وقت حدود ٢۴ یا ٢۵ ساله بود و همان وقت معروف بود به فضل و تسلط بر فقه.... هر وقت نوشتهای و مقالهای از ایشان به دست ما میرسید، احساس احترام بیشتر بدو میکردیم.... در شهادت او دو بُعد قابل توجه وجود داشت؛ بعد اول: خسارت و ثلمه و رخنه و ضرر بزرگی که به جهان اسلام وارد شد و بُعد دوم: درسی که به پیروانش داد و فرمود: «ذوبوا في الامام الخمیني کما ذاب هو في الاسلام». این روشنبینی و شجاعت بسیاری است که زیر سایه حکومت بعثی و اختناق پلیسی آن، ابراز داشتند. مقاومت او، شجاعت او، صراحت، صمیمیت و انصاف او و شهادت او برای همه، مخصوصاً برای ملت و مجاهدان عراق الگوست.
و در پیامی که برای کنگره بزرگداشت ایشان در سال ١٣٧٩ ارسال کردند، چنین آوردهاند:
از میان چهرههای برجسته حوزههای علمیه در دهههای اخیر، مرحوم آیتالله شهید سید محمدباقر صدر قدسسره یکی از ممتازترین و شگفتانگیزترین آنهاست.... از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانشها ارتباط مییابد، در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد.
از جمله نوآوریهای این شخصیت بزرگ، طرح بحث نظام اقتصادی اسلام در قالب یک مکتب جامعالاطراف و راهگشا بود. طبعاً این بحث، مقدمهای درباره ضرورت مطالعه نظاممند آموزههای دینی را میطلبید که شهید صدر بدان وارد شدند و حتی از ارتباط نظامات مختلف در درون دین سخن گفتند؛ مثل ارتباط نظام اقتصادی با نظام سیاسی و نظام امور عبادی؛ 1 چنانکه برخی اشکالات وارد بر بحث خود را که از سوی برخی افراد ابراز شده بود نیز محل نظر قرار داده و در صدد پاسخ برآمدند. 2
و نیز در مقالات ارسالی به نشریات پارهای از این مباحث را انعکاس دادند که نشان از اهتمام ایشان به طرح آنها بود. 3
شهید صدر نگاه نظامواره به آموزههای دینی را در چند جا مورد توجه قرار داده است. نخست و مفصلتر از همهجا، در طرح اقتصاد اسلامی بهعنوان نظامی رقیب برای دیگر نظامات اقتصادی و سپس در تفسیر قرآن و نیز در سیره امامان معصوم سخن گفته4 و فوق همه اینها در معرفی روش استنباط فقهی، نگاه جامعنگر فقها را معرفی کرده است. 5 بنابراین در چهار بخش دیدگاههای ایشان را میتوان پیگیری کرد و ما اکنون به بخش اول میپردازیم.
الف. پرهیز از الگوهای وارداتی
در مقدمه چاپ دوم کتاب «اقتصادنا» شهید صدر نخست از دو جریان حاکم در غرب، یعنی نظام اقتصادی سوسیالیستی و سرمایهداری سخن میگوید که ادعای امامت برای جهانیان را دارند و کشورهای فقیر و مسلمان را به دنبالروی خود میخوانند. آنگاه الگوگیری و تبعیت از این نظامهای غربی را در سه شکل و سه مرحله مترتب و متوالی توضیح میدهند. اول، تبعیت سیاسی کشورهای اسلامی از الگوی غرب طوری که مستقیماً اقتصاد خود را بدانها سپرده باشند. دوم، تبعیت اقتصادی با فرض استقلال سیاسی طوری که خود زمامدار امور اقتصادی خود باشند، ولی در عمل، میدان اقتصاد آنها جولانگاه غرب باشد. سوم، تبعیت از منهج و تفکر اقتصادی غرب هرچندکه در سیاست و اقتصاد، خود را مستقل بدانند، و اینجاست که اقتصاد غربی، الگوی اقتصاد کشورهای اسلامی میشود و استفاده از تجارب آنها در قالب نظام سرمایهداری یا سوسیالیستی لازم میگردد. البته در کشورهای اسلامی، الگوی اقتصاد سرمایهداری زودتر مطرح شد و نظام سوسیالیستی در ضدیت با آن و با فرض لزوم ایمان به امامت غرب برای مردم جهان پیدا شد.
این هر دو نظام، ناکامی خود در ارائه الگوی موفق برای کشورهای دیگر را مستند به وجود موانع و فقدان شرایط لازم میکنند و بدین سبب اجازه طرح این فکر را نمیدهند که اصل نظام اقتصادی آنها ناکارآمد است.
سپس شهید صدر اضافه میکنند که البته رشد اقتصادی نیازمند الگوی مناسب است، ولی معنایش لزوم پیروی از الگوهای غربی نیست. الگوی پیشرفت و توسعه باید مبتنی بر قابلیتها و استعدادهای داخلی باشد و در این میان اراده مردم، عامل تعیینکننده است؛ زیرا تا خود مردم رشد نکنند، اقتصاد آنها هم رشد نمیکند و به تعبیری دیگر، بدون رشد فرهنگ دینی و عزم ملی، رشد اقتصادی میسر نیست.
تعبیر زیبای شهید صدر چنین است:
حرکت همگانی امت شرطی بنیادین برای موفقیتآمیزبودن هرگونه رشد و مبارزه فراگیر بر ضد عقبماندگی است؛ زیرا حرکت امت، نمایانگر رشد و نشاندهنده بالندگی اراده و رهاشدن استعدادهای درونی آن است؛ و چنانچه امت، خود رشدی نکند نمیتواند به فرایند رشد، دست یابد. بنابراین رشد ثروت در بیرون و بالندگی امت در درون، میبایست در یک راستا حرکت کنند. 6
از اینجا میتوانیم اهمیت و عمق فرمایشات مقام معظم رهبری درباره تکیه بر عزم و اراده ملی و بسیج نیروهای داخلی و تکیه بر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی و کار و سرمایه داخلی و مانند آنها را دریابیم.
شهید صدر ادامه میدهد که بر خلاف نظر اقتصاددانان غربی یا غربزده باید گفت که الگوهای اقتصادی وارداتی بدون لحاظ فرهنگ و استعدادهای داخلی بههیچوجه راهگشا نیست. علاوه بر آن که تاریخ و تجربه حاصل از حضور استعمارگران در کشورهای فقیر، ما را بدانها بدبین و حساس کرده است. اما اینکه برخی احزاب و جریانات سیاسی بهسوی ملیگرایی رفتهاند، این نیز خطاست؛ چون ملیگرایی مبنای فکری و فلسفی لازم برای اقتصاد را تأمین نمیکند. ما برای یک اقتصاد سالم نیازمند مبانی فکری، فرهنگی و اعتقادی خاصی هستیم که ملیگرایی نسبت بدان لابشرط و خنثی است و تعبیرشان چنین است که: «القومية كمادة خام بحاجة الى الاخذ بفلسفة اجتماعية و نظام اجتماعي معين» (ملیگرای مانند مادۀ خامی است که محتاج فلسفه اجتماعی و نظام اجتماعی معینی است). 7
الگوی پیشرفت و توسعه باید مبتنی بر قابلیتها و استعدادهای داخلی باشد و در این میان اراده مردم، عامل تعیینکننده است؛ زیرا تا خود مردم رشد نکنند، اقتصاد آنها هم رشد نمیکند و به تعبیری دیگر، بدون رشد فرهنگ دینی و عزم ملی، رشد اقتصادی میسر نیست.
این سخن شهید صدر درواقع به اسلامیسازی اقتصاد بهعنوان یک شاخه از علوم انسانی اشاره دارد؛ چون ما نمیتوانیم نظام اقتصادی معینی برای خود تعریف کنیم، بدون آن که مبانی آن را آماده کرده باشیم. البته شهید صدر در خلال بحث میان علم اقتصاد و مکتب اقتصادی تفاوت میگذارد و علم اقتصاد را بهعنوان مفسر پدیدهها و بیانکننده رابطه علّی و معلولی میان دو چیز معرفی میکند، ولی تأکید دارد که علم اقتصاد، روشی برای حل مسائل ارائه نمیکند. 8 و بدین لحاظ میتوان گفت: در تفکر شهید صدر، علم اقتصاد در حدی که از طریق تجربه و استقرا به نتایج قطعی رسیده باشد، علمی است که مانند فیزیک و شیمی رابطههای واقعی را براساس منطق تجربی بیان میکند و نسبت به مبانی مختلف، لابشرط و خنثی است و حتی اگر به نتایج قطعی نرسد، به همان درصدی که وجود رابطه واقعی میان دو چیز را کشف کرده است، به همان درصد قابل قبول است، ولی پاسخگوی مشکلات اقتصادی ما نیست. درست مثل آن که میگوییم: آب در صفر درجه منجمد و در صد درجه جوش میآید، ولی اینکه ما الآن نیازمند کدام هستیم و چه هدفی برای استفاده از آب سرد یا جوش داریم، از محدوده علم فیزیک بیرون است. البته علم اقتصاد و مذهب اقتصادی در تفکر ایشان، دو قلمرو ذاتاً منفک از هم ندارند، بلکه موضوع و مجالات هر دو واحد است و تنها در شیوه و اهداف از یکدیگر جدا میشوند. 9 تعبیر دقیق ایشان چنین است:
مکتب اقتصادی شامل هر اصل بنیادین در زندگی اقتصادی است که با اندیشه عدالت اجتماعی سروکار دارد. اما علم دربردارنده هر نظریه است که واقعیتی از زندگی اقتصادی را بهگونهای جدا از هر اندیشه پیشین یا آرمان عدالت، تفسیر مینماید. 10
و باز در تفکیک میان مکتب اقتصادی و قوانین موضوعه در زمینه اقتصاد میفرماید که مکتب اقتصادی پایه و مبنای قانون میتواند باشد، ولی خود آن نیست. و بدین ترتیب متمرکز بر تبیین نظام اقتصاد اسلامی میشود که پاسخگوی مشکلات اقتصادی و راهگشای حیات اقتصادی سالم و صحیح است. 11
و ازآنجاکه بر مبناپذیربودن هر نظام اقتصادی و هر مکتب اقتصادی تأکید دارد، درباره مکتب اقتصادی اسلام وجود دو شاخصه مهم یعنی حلال و حرام را شاهد درستی دیدگاهش درباره لزوم تبیین مکتب اقتصادی اسلام میداند. 12
اما ظهور الگوی التقاطی در برخی کشورها تحت عنوان سوسیالیسم عربی ناشی از عدم ایمان به جامعیت دین برای حل مشکلات است و شهید صدر که بهخوبی این مشکل را ریشهیابی کرده است13 با نگاهی آسیبشناسانه بیان میکند که الگوی اقتصادی غرب را در قالب یکی از دو نظام معروف اساساً با مبانی اعتقادی مسلمانان نمیسازد. 14
علاوهبرآن که گفته شد رشد اقتصادی همراهی و همفکری مردم را میخواهد و امری تحمیلی نمیتواند باشد. 15 حداقل آن است که ما نباید ارتباط اقتصاد و اخلاق را نادیده بگیریم. اکنون که ما میتوانیم از بستر اعتقادی و دینی خود برخیزیم و دستورات دینی را پشتوانه اقتصاد خود قرار دهیم و بدان رنگ قدسیت بپوشانیم، چرا بهسوی اقتصاد غربی برویم که همه چیز در آن رنگ مادیت و زمینی دارد؛ غرب مادیگرایی که حتی مسیحیت را نیز زمینی کرده است. و باز شهید صدر به چند زبان و چند بیان تأکید میکند که نظام اقتصادی غرب مبتنیبر ارزشهای فکری حاکم در آنجا و مبانی انسانشناسی مورد قبول آنهاست16 بلکه این نظام اقتصاد آنهاست که انسان و جهان و اخلاق را پایهریزی میکند. 17
ب. شناسایی مبانی لازم برای طراحی نظام اقتصاد اسلامی
اگر بخواهیم برخی مفاهیم و مبانی اثرگذار بر نظام اقتصاد اسلامی را براساس دیدگاههای شهید صدر برشمریم، میتوانیم امور زیر را یاد کنیم:
١. تقدم عالم غیب بر شهادت و اعتقاد به ابدیت و جاودانگی که براساس آن زهد و قناعت در فرهنگ دینی معنا پیدا میکند.
٢. پیوند با اجتماع و مردم براساس مسئولیت اجتماعی خاصی که دین تعریف میکند.
٣. انسانشناسی براساس تقدم نگاه آسمانی بر نگاه زمینی. 18 که براساس آن خلافت انسان در زمین معنا پیدا میکند. خلافت انسان در چارچوب تعالیم دینی درست برعکس مبنای مادیگرایانه در اقتصاد است؛ چون ما بر مادیت و بر آنچه زمینی است لباس معنوی و آسمانی میپوشانیم و انسان را جانشین خداوند قرار میدهیم و این جانشینی اقتضا میکند که انسان مطابق اراده و خواست جانشینکننده حرکت کند و از طرفی خداوند از انسان بخواهد که تمام قوای خویش را به کار گیرد و با همه جهان هستی برخورد فعال داشته باشد، نه آن که محکوم جبر طبیعت یا تاریخ قرار گیرد. 19
آخرین سخن ایشان در مقدمه کتاب که ناظر به کل مباحث است آن است که نظام اقتصادی ما با نظام اخلاقی و نظام روابط اجتماعی بهناچار باید هماهنگ باشد و الگوهای وارداتی این هماهنگی را مختل میکند. 20
اما در تفاصیل بحث، همین مطلب را شهید صدر در قالب زمینههای شکلگیری مکتب اقتصادی اسلام بیان کرده و از سه عنصر یاد نموده است؛ اول عقیده، دوم مفاهیم که براساس عقیده شکل میگیرد و نظام ارزشی را نشان میدهد. چنانکه مفهوم تقوا براساس اعتقاد به توحید شکل میگیرد و سوم عواطف که براساس دو عنصر پیشین شکل میگیرد و ارزشگذاری و اجلال و احترام به شخص متقی را باعث میشود. 21
تا اینجا تأکید بر شناسایی مبانی دینی و طراحی نظام اقتصادی اسلام براساس مبانی، مورد توجهِ خاص بوده است تا کسی خیال نکند که ما الگوی پیشرفت بدون رعایت فرهنگ ملی و اعتقاد دینی خود میتوانیم داشته باشیم و در مواضع متعدد با استفاده از آیات و روایات این امر را توضیح داده و بهنوعی ارتباط مکتب اقتصادی با نظام سیاسی اسلام و دیگر نظامات را تبیین کردهاند و جالب آن که معتقدند تنها با همین نگاه نظامواره به تعالیم دینی است که میتوان راه جمع میان سودجویی فردی انسان و تأمین منافع اجتماعی پیدا کرد، درجاییکه نظامهای رقیب در حل این مشکل درماندهاند. 22
ج. عملیات اکتشاف و ترسیم نظام اقتصادی
سؤال اساسی در اینجا آن است که نظام احکام اقتصادی نظامی طراحی شده و ثابت در جای خود است که ما براساس ادله باید تنها آن را شناسایی کنیم یا در عالم واقعی و در تشریع الهی چنین نظامی وجود ندارد و ما باید ارتباط معنادار میان اجزاء این سازمان را ایجاد کنیم؟
تفاوت میان ما و متفکران غیر دینی آن است که ما عملیات اکتشافی را عهدهدار میشویم و خود سازنده نظام نیستیم، ولی آنان به تأسیس و ایجاد مکتب اقتصادی خود اقدام میکنند.
مترتب بر این تفاوت آن است که اکتشاف میتواند خطا یا صواب باشد و لذا شهید صدر راهی برای رسیدن بدان ترسیم میکند و میفرماید باید از طریق مطالعه قوانین و احکام متفرقه و جزئی بدان رسید؛ 23 البته ما اضافه میکنیم که این در صورتی است که در نص خاص بهصراحت اشاره به نحوه ارتباط و نظام مسائل بهصورت جزئی یا کلی نشده باشد. بنابراین شخص فقیه به تعبیر شهید صدر از طبقه فوقانی، یعنی از مطالعه فروعات جزئی به زیربنای آنها، یعنی نظام اقتصادی میرسد. درست بهعکس حرکت نظریهپردازان غیر دینی که اول نظام اقتصادی خویش را طراحی و سپس جزئیات مسائل را بر روی آن میسازند و لذا اگر بخواهید مکتب اقتصادی آنان را بشناسید، لازم نیست دیدگاههای آنان را بهصورت جزئی و متفرقه بررسی کنید؛ چون آنان فروعات را در ضمن طراحی نظام میآورند. 24
حالا برای کشف مکتب اقتصادی اسلام بهعنوان مثال میتوانید احکام و فروعاتی را که درباره حرمت ربا و حرمت غش در معامله و احکام مربوط به مقدار واجب در پرداخت زکات و احکام مربوط به سهم مجاهدین از بیتالمال را بررسی کنید. همه این احکام به نظریه توزیع ثروت مربوط است، ولی تفاوتی میان آنها وجود دارد؛ اسلام در برخی از آنها فقط شکل کلی را گفته است، ولی تطبیقات آنها در زمانها و مکانهای مختلف، تفاوت مییابد، مثل غش در معامله و سهم مجاهدین. 25
باز نکته دیگری که در ترسیم مکتب اقتصادی اسلام باید مورد لحاظ باشد، اختیاراتی است که دولت اسلامی و حاکم شرع دارد و آن در جایی است که احکام الزامی ثابت در دین وجود ندارد و حاکم میتواند در چارچوب اهداف و مقاصد شارع در آنجا حکم الزامی حکومتی صادر کند. بدین ترتیب عناصر متغیر در مکتب اقتصادی اسلام نیز مورد لحاظ قرار میگیرد. 26
این مقدار گوشهای بود از دیدگاه شهید صدر درباره نظامسازی که پرداختن بدان در شرایط حاضر البته ضروری است؛ چراکه اکنون نظام جمهوری اسلامی امیدبخش ملتهای مظلوم جهان شده است و توقع آن میرود که الگویی جدید و جامع بر اساس فقه اسلامی ارئه کند که جایگزین الگوهای رقیب و ازکارافتاده باشد. ▪
پی نوشت
1. موسوعة الامام الشهید سید محمد باقر صدر، ج١٧، ص۱۶۳ و ج۳، ص۳۴.
2. همان، ج١٧؛ ومضات، ص۶۲؛ بارقهها، ص ۶۵.
3.موسوعة الامام الشهید سید محمد باقر صدر، ج١٧، ص۹۱.
4.همان، ج٢٠، ص١٠٧ و ص١٢٨.
5.همان، ج١٩، ص٢۶.
6. همان، ج٣، اقتصادنا، ص۲۱؛ اقتصاد ما، ج١، ص ٢٠.
7. همان، ص٢٢ و ٢٣.
8. همان، ص۴۱۷.
9. همان، ص۴۱۹.
10. همان، ص۴۲۱.
11. همان، ص۴۲۳.
12. همان، ص۴۲۴.
13. همان، ص۲۳.
14. همان، ص۲۵.
15. همان.
16. همان، ص۲۷.
17. همان، ص۳۱.
18. همان، ص۳۰.
19. همان، ص٣٣.
20. همان، ص۳۴.
21. همان، ص۳۳۸.
22. همان، ص۳۴۰ـ۳۶۰.
23. همان، ص۴۳۲.
24. همان، ص۴۳۳.
25. همان، ص۴۳۶.
26. همان، ص۴۴۴.
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 14، دی ماه 1394، صص 41-43