حجت الاسلام کاظمی | پژوهشگر مرکز راهبردی مطالعات اسلام ناب
1396/2/18
تعداد بازدید:
نگرش سیستمی
«نگرش سیستمی» یعنی بررسی پدیده از جهت نحوه ارتباط اجزاء آن با یکدیگر و با دیگر پدیدهها، برای ایجاد یک اثر و نتیجه.کاربرد نگرش سیستمی، کشف فرآیندهای فعال در پدیدهها یا تولید فرآیند لازم برای ایجاد یک پدیده است.
کارآمدی نگرش سیستمی، کشف اجزاء و روابط نهفته و در نتیجه، ایجاد قدرت پیشبینی و کنترلِ برتر از «نگرش خُرد و اتمی» است.
نگرش سیستمی به دین یعنی تحلیل شبکه بههممرتبط گزارههای دین برای کشف سازهها و فرآیندها در مقیاس کلان تمدنسازانه. نگرش سیستمی به زندگی یعنی بررسی کلان زندگی و کشف عناصر فعال مثبت و منفی نهفته در آن، در سه لایه ذهن و فکر، قلب و روح، رفتار و عمل، محاسبه برآیند نیروهای فعال در زندگی، با هدف تلاش برای اصلاح مسیر و قرار گرفتن در مسیر بهینه.
اصل «نگرش سیستمی» مبتنیبر پیشفرضهای زیر است:
- موضوع مورد نظر احتماًلا دارای اجزاء مرتبط با یکدیگر است.
- این اجزاء احتماًلا دارای لایههای درونی و عمیقتر نیز هستند. (تجزیه تا رسیدن به ذرات بنیادین)
- ارتباط اجزاء با یکدیگر احتماًلا بهصورت بُرداری و برآیندی است. (موضوع، مجموعهای از عناصر مستقل از هم نیست.)
- موضوع مورد نظر احتماًلا دارای ارتباط با متغیرهای بیرون از خود میباشد.
- ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتماًلا بهصورت برداری و برآیندی است. (موضوع، کارکردی مستقل از دیگر عناصر محیط ندارد.)
- ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتماًلا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نیز میباشد. (ترکیب تا رسیدن به علتالعللهای کلان و ریشهای در ابعاد مختلف)
- موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بیرونی، احتماًلا در حال تغییر دائمی هستند.
- موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال میکند.
- موضوع، احتماًلا دارای اهداف اولیه و میانی نیز هست.
- هدف نهایی و دیگر اهداف موضوع، احتماًلا دارای شدت و ضعف نیز میباشند.
- صورتبندیِ موضوع، احتماًلا از زوایای دید مختلف، تغییر میکند.
- نگرش سیستمی به دین، یعنی بررسی دین در فضای کلیه احتماًلات فوق
- نگرش سیستمی به زندگی، یعنی بررسی جریان زندگی در فضای کلیه احتماًلات فوق.
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه
اگر دین صرفاً مجموعه کنار هم گذاشتهشده از تک گزارهها نباشد (جمع جبریِ گزارهها) بلکه دارای هویّتی مجموعی و شبکهای باشد (جمع برداریِ میان گزارهها و برآیند آنها با معادلات حاکم بر خلقت) و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دستیابی به کارکرد اصلی و بهینة دین، بدون نگرش سیستمی و شبکهای ممکن نخواهد شد.
نگرش سیستمی به زندگی یعنی بررسی کلان زندگی و کشف عناصر فعال مثبت و منفی نهفته در آن، در سه لایه ذهن و فکر، قلب و روح، رفتار و عمل، محاسبه برآیند نیروهای فعال در زندگی، با هدف تلاش برای اصلاح مسیر و قرار گرفتن در مسیر بهینه.
اگر با نگرش سیستمی به دین نگاه کنیم موارد زیر را خواهیم یافت:
- ۱.دین، مجموعهای از عناصر و گزارههای بههمپیوسته و نظاممند است.
- ۲.این عناصر و اجزاء، تابع اهداف دین هستند و هدفگراییِ دین، به این عناصر شکل میدهد و ساختار ارتباطی آنها با یکدیگر را تعیین میکند.
- ۳.اتحاد مبدأ پیدایش دین با مبدأ پیدایش هستی، پل ارتباطی دین با واقعیتهاست و بر این اساس، برنامههای دین جلوههایی از معادلات واقعی است و برنامههای دین، مدل کردنِ واقعیتها است.
- ۴.دین، اهداف و برنامههای خود رااولویتبندی میکند.
- ۵.دین، به عناصر محیطیِ خود تعامل دارد.
- ۶.دین، برای شکلدهی به عناصر محیطیِ خود برنامه دارد و آرمانها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغییر و تحول میبخشد.
- ۷.دین از تضاعف نیروبخشی برای حرکت به سمت هدف برخوردار است.
- ۸.شناخت دین از طریق تحلیل گزارههای نگرشی، راهبردی و راهکاری ممکن است.
- ۹.برنامههای دین، قابلیت خود تنظیمی دارد؛ تعادلگرا و تکاملی است.
- ۱۰.برنامههای دین، در فرآیندی پیوسته و مستمر و تدریجی تحقق مییابند.
- ۱۱.هویت و برنامههای دین را میتوان از منظرِ «محرک_ پاسخ» مطالعه کرد. دین دارای شبکة عصبی منسجم و در تحت مدیریت اهداف است که نسبت به محرکها واکنش نشان میدهد.
- ۱۲.گزارههای دین را باید در عرصة اهداف و اولویتهای آن بررسی کرد.
- ۱۳.سیستم دین از سه خُرده سیستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشکیل شده است.
- ۱۴.این خُرده سیستمها، مسئولیت تقسیم کار و فعالیتها را در سیستم اصلی بهعهده دارند.
- ۱۵.بخش استراتژیک هر سیستمی از سه مولفة: تعادل حیاتی، میدانهای نیرو و برآیندبُرداری تشکیل میشود. تعادل حیاتی، نقطه ثقلی است که مجموعة سیستم خود را براساس آن متعادل میکند و محیط درونی خود را ثبات میبخشد و بین نیروهای درونی و بیرونی موازنه برقرار میکند. میدان نیرو، صافیِ کلیّة ارتباطات در راستای تحقق اهداف است که نیروهای سوقدهنده و بازدارنده را فعال میکند. برآیندبُرداری، ابزار اندازهگیریِ نیروها و عوامل علّی و محرکهای سیستم هستند. در این تحلیل، سطوح تعامل عوامل با یکدیگر مشخص میشود. در سیستم دین نیز این سه مؤلفه بهوضوح وجود دارند:
- الف-تعادل حیاتی در دین، طیف اهداف دین است که نقطه ثقلِ فازیای است که مجموعة گزارههای دین را منسجم و متعادل کرده و موازنههای لازم بین محرکها و پاسخها را ایجاد مینماید.
- ب-میدانهای نیرو در دین، حداقلها وحداکثرهایی است که در موضوعات مختلف توسط دین تعیین شده است. این حداقل وحداکثرها، مرزها و حدودی هستند که بهعنوان صافیِ جهتدهنده به کلیّة ارتباطات میانگزارهیی در عرصة دین و صافیِ فعالیتها در عرصة دینداری عمل میکنند.
- ج-برآیندبُرداری در دین، گزارههایی هستند که سطوح و لایهها و معادلاتِ کلی را بیان میکنند و رابطة بین آنها را تبیین مینمایند. این گزارهها توسط علمِ «قواعدفقه» و علمِ «اصولفقه» بهتفصیل تعریف و توصیف شدهاند.
اگرچنین باشد آنگاه دین قانونگذار، ساختارساز، فرآیندآفرین، برنامهساز و راهبرددهنده خواهد بود و میتوان براساس شبکة گزارههای دین، سیستمهای زندگی جمعی بشر را بهزبان قابل مقایسه با سیستمهای رقیب ارائه کرد.
از آنجایی که اقتصاد مقاومتی یک راهبرد فرهنگی در فضای اقتصادی است و آحاد جامعه و مسولین را شامل می شود، لذا سبک جدیدی را در زندگی مردم و نحوه تصمیمسازی و عملکرد مسؤلین ایجاد میکند. چرا که فرهنگ به معنای ایجاد سبک زندگی در مقیاس فردی و جمعی است.
براساس نگرش سیستمی به زندگی، میتوان قالبی را برای رصد و کشف عناصر نهفته در زندگی و جهتدهنده به زندگی و کشف برآیند آنها پیشنهاد کرد.
اما در پاسخ به قسمت دوم سوال (جایگاه اقتصاد و فرهنگ) باید گفت که فرهنگ به معنای سبک زندگی است و مقید به موضوع مشخصی نیست از این رو فرهنگ می تواند به عنوان یک رویکرد در تمام موضوعات مرتبط با زندگی بشر مطرح باشد. اگر این سبک زندگی متناسب با مبانی و تفکر دینی باشد، دراینصورت سبک زندگی دینی شکل خواهد گرفت. از طرفی اقتصاد با نگاه کلان، مربوط به فرآیندهای عرضه و تقاضا بین بنگاه های اقتصادی و خانوارها است؛ مربوط به تنظیم سیاست های پولی و مالی برای تنظیم بازار و ایجاد اعتدال بین عرضه و تقاضا است. اگر سیاست ها و فرآیندهای اقتصادی بر اساس تفکر دینی طراحی و اجرا شوند، می توان سبک زندگی اقتصادی شکل می گیرد. سیاست های برخواسته از فکر دینی، هرگاه در جامعه عملیاتی شوند، تاثیر خود را در زندگی معیشتی مردم نیز خواهند گذاشت و در زندگی مردم نیز حاکم خواهد شد.
تلقی از اقتصاد مقاومتی در نظام اجتماعی براساس نگرش سیستمی
اقتصاد مقاومتی، یک راهبرد کلان و آیندهساز فرهنگی در نظام اقتصادی است؛ یعنی
اولا : اگر با زاویه نگاه فرهنگی به مقوله اقتصاد بنگریم، اقتصاد مقاومتی معنادار خواهد شد. همانگونه که مقام معظم رهبری نیز در متن ابلاغیه سیاست های اقتصاد مقاومتی فرمودند: پیروی از الگوی علمی و بومی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی، عامل شکست و عقب نشینی دشمن در جنگ تحمیلی اقتصادی علیه ملت ایران خواهدشد.
ثانیا: اقتصاد مقاومتی یک راهبرد است یعنی جهتساز و حیاتی است و باعث جلوگیری از وقوع بحران می شود.
اقتصاد مقاومتی یک کلان راهبرد است که اگر به صورت موجّه تحلیل شود، بر سایر راهبردهای اقتصادی حاکم خواهد بود و تمام موضوعات اقتصادی و راهبردهای آنان را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
ثالثا: آیندهساز است یعنی می تواند در فضای رو به آینده روندساز باشد. همانگونه که مقام معظم رهبری به دو ویژگی فوق اینگونه اشاره فرمودند: اقتصاد مقاومتی خواهد توانست در بحرانهای رو به افزایش جهانی، الگویی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد و زمینه و فرصت مناسب را برای نقش آفرینی مردم و فعالان اقتصادی در تحقق حماسه اقتصادی فراهم کند.
رابعا: یک راهبرد کلان است یعنی در صورت تحقق، آحاد مردم و مسولین و بخش های مختلف اقتصادی جامعه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
رابطه اقتصاد مقاومتی با تمدن نوین اسلامی مدنظر مقام معظم رهبری
از آنجایی که اقتصاد مقاومتی یک راهبرد فرهنگی در فضای اقتصادی است و آحاد جامعه و مسولین را شامل می شود، لذا سبک جدیدی را در زندگی مردم و نحوه تصمیمسازی و عملکرد مسؤلین ایجاد میکند. چرا که فرهنگ به معنای ایجاد سبک زندگی در مقیاس فردی و جمعی است. بنابراین اقتصاد مقاومتی، سبک زندگی اقتصادی ایجاد می کند. از طرفی چون فرهنگ، پایه ایجاد تمدن است، بنابراین اقتصاد مقاومتی می تواند تمدن ساز باشد. البته لازمه ایجاد تمدنسازی، طراحی سازهها و فرآیندهای اقتصاد مقاومتی و اجراییکردن آنها در مقیاس کلان است در اینصورت است که اقتصاد مقاومتی میتواند فرهنگساز و تمدنساز باشد.
ارتباط اقتصاد مقاومتی والگوی ایرانیاسلامی پیشرفت در چارچوب نگاه تمدنی
الگوی اسلامیایرانی پیشرفت، نقشه راه تمدن اسلامی در افق آینده است. این نقشه دربردارنده موضوعات حیاتی و آیندهساز است و در هر موضوع، راهبردهای اساسی و بلندمدت را برای مدیریت بر روندهای آینده و پاسخ به نیازهای آینده ترسیم میکند. یکی از موضوعات اساسی الگو، اقتصاد است که باید در این زمینه راهبردهای اقتصادی در الگوی پیشنهادی آورده شود. اقتصاد مقاومتی یک کلان راهبرد است که اگر به صورت موجّه تحلیل شود، بر سایر راهبردهای اقتصادی حاکم خواهد بود و تمام موضوعات اقتصادی و راهبردهای آنان را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
اگر اقتصاد مقاومتی را با نگاهی ارزشی و آینده پژوهانه بنگریم، دراینصورت آن را محدود به دوران گذار نخواهیم دانست. در نگاه ارزشی، اسرافنکردن و استفاده بهینه از منابع، جزء دستورات دینی است. در نگاه آینده پژوهانه نیز، استفاده از منابع برای رفع نیازهای آینده و مدیریت آینده، بسیار مورد تأکید است. اقتصاد مقاومتی برای کشور ضروری است؛ تحریم باشد هم لازم است، تحریم نباشد هم لازم است. آنروزی که تحریمی هم در این کشور وجود نداشته باشد، اقتصاد مقاومتی برای این کشور ضروری است، لازم است. (۲۹ / ۱۱ / ۹۳ - بیانات در دیدار مردم آذربایجان)
مؤلفههای الگوی اقتصادی انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی و جهان اسلامی
بهنظر میرسد که این الگو دارای مختصات زیر است:
- نیازشناسی اقتصادی در جهان اسلام
- وحدت راهبردهای کلان اقتصادی در جهان اسلام
- کاهش واردات از کشورهای اروپایی و آمریکا
- ارزش شدن و اهمیت دارشدن ارتباط اقتصادی بین کشورهای اسلامی
- داشتن برنامه بلندمدت اقتصادی در جهان اسلام
اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که با نظریه پردازی علمی، استفاده بهینه از امکانات و سرمایههای موجود را حداکثری میکند و با تکیه بر تولید داخلی، باعث مقاومسازی سازههای اقتصادی میشود.
اگر با نگاه سیستمی به اقتصاد مقاومتی بنگریم، تصدیق خواهیم کرد که با این رویکرد طراحی شده است. غیر از خود سیاستها، اگر در فرمایشهای مقام معظم رهبری نیز دقت کنیم، این رویکرد کاملا مشهود است. مثلا میفرمایند: اساس اقتصاد مقاومتی تولید است، اشاره نقطه مرکزی و مرکز ثقل اقتصاد مقاومتی میکنند.
تحلیل تعریف اقتصاد مقاومتی بر اساس علل اربع:
- علت مادی اقتصاد مقاومتی: امکانات و سرمایه های موجود کشور اعم از مردم، منابع و ...
- علت صوری اقتصاد مقاومتی: نظریهپردازی علمی در سازههای مختلف اقتصادی، کشف راهبردهای آیندهساز برای استفاده حداکثری از منابع کشور
- علت فاعلی اقتصاد مقاومتی: استراتژیستهای اقتصادی
- علت غایی اقتصاد مقاومتی: تقویت تولید داخلی، مقاوم سازی اقتصاد کشور
مولفه های اقتصاد مقاومتی عبارتند از:
- ایجاد امنیت اقتصادی بوسیله مبارزه با مفاسد اقتصادی
- تقویت تولید داخلی
- اقتصاد دانش بنیان
- مشارکت نخبگان جوان در اقتصاد دانشبنیان و مقاومتی
- نظریهپردازی اقتصادی برای اداره امور اقتصادی کشور
- عمومیشدن اشتغال جوانان
- ارزش پیداکردن کار
- استفاده بهینه از نیروهای مردمی و سرمایهها و امکانات داخلی کشور
- کاهش وارداتی که یا غیرضروری است و یا مشابه داخلی دارد.
- تحرک اساسی بخش صنعت و معدن
- نگاه حمایتی به بخش کشاورزی و دامداری
- پیوند صنعت و علم و کشاورزی
- ایجاد فضای رقابتی
- گفتمانسازی برای اقتصاد مقاومتی
اگر با نگاه سیستمی به اقتصاد مقاومتی بنگریم، تصدیق خواهیم کرد که با این رویکرد طراحی شده است. غیر از خود سیاستها، اگر در فرمایشهای مقام معظم رهبری نیز دقت کنیم، این رویکرد کاملا مشهود است. مثلا میفرمایند: اساس اقتصاد مقاومتی تولید است، اشاره نقطه مرکزی و مرکز ثقل اقتصاد مقاومتی میکنند. یا آنجا که میفرمایند اثر اقتصاد مقاومتی از بینرفتن تحریمها است، اشاره به نقطه مقصد اقتصاد مقاومتی میکنند. یا اشاره ایشان به این نکته که این نگاه به اقتصاد که پیشرفت اقتصادی با استفاده از کمک بیرون از مرزها صورت گیرد، نگاه کاملا غلطی به اقتصاد است، اشاره به نقاط بحران در اقتصاد مقاومتی میکنند. ▪
-----------------------
پدافند اقتصادی، ش 26، دی ماه 1395، صص 11-13